دنیای باربی
از باربی به دلیل زیبا بودنش، متنفر نباشید
باربی، در حین اینکه زیباست، زندگی سختی را طی کرده است. او مورد علاقه همه افراد نبوده است. در واقع، باربی خشم بسیاری از افراد را به دلیل اثر مخربی که بر تصویر بدن زنان داشته است و یا به این دلیل که به سمبل تصویر بینقص بدن یک زن، تبدیل شده است، به جان خریده است.
البته ما نیز به دلیل مشکلاتی که باربی در تصویر ذهنی از بدن زنان در جامعه به وجود آورده است، از طرفداران این بلوند معروف نیستیم. اما درک ما از باربی، با خواندن داستان باربی و روت، داستان معروفترین عروسک دنیا و زنی که آن را ساخت، نوشته Robin Gerber، تغییر نموده است. این داستان بیوگرافی Ruth Handler، خالق عروسک باربی است.
کتاب در پایان به این نتیجه میرسد که رشد و توسعه این عروسک قرار نبود که به انتظارات زنان از بدن خودشان صدمه بزند اما به Ruth Handler کمک کرد تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند زیرا او را به یک زن تاجر موفق تبدیل نمود و او این امر را مدیون عروسک باربی است.
کتاب با مروری بر سالهای اولیه زندگی روت شروع میشود. این یکی از بخشهای مهم کتاب است. او کوچکترین فرزند از ده فرزند خانواده بود و توسط بزرگترین خواهر خود، بزرگ شد. روت هرگز با والدین واقعی خود که مهاجر بودند، زندگی نکرد و در عوض، خواهر بزرگتر او که او هم یک زن تاجر بود، نقش والدین را برای وی داشت.
قبل از تولید باربی، روت و شوهرش که یک هنرمند بود، مشاغل مختلفی را تجربه کردند که همگی در ارتباط با تولید اسباببازی بودند. روت، باربی را پس از دیدن یک عروسک در مسافرتی که به آلمان داشت، طراحی کرد. عروسک آلمانی مذکور، در واقع یک عروسک روسپی و مخصوص آقایان بود. تا آن زمان، عروسکها، ظاهر بچگانه داشته و ظاهر بدن آنها شباهتی به یک زن بالغ نداشت.
وقتی که روت ایده تهیه باربی را مطرح کرد، اطرافیان وی اصلاً از این ایده استقبال نکرده و خوششان نیامد. در واقع، آنها کمی شوکه شده و نگران شده بودند. آنها معتقد بودند که مادران هیچوقت به دختران خود اجازه نخواهند داد که با یک عروسک که بدنی بالغ دارد، بازی کنند. روت از این استدلال آنها آگاه بود اما این امر مانع او نشد.
او چه فکر میکرد که دست به چنین کاری زد؟ روت مدعی است که هیچ تصوری از اینکه باربی به سنبل فمینیسم یا سنبل تصویر بدن زن تبدیل خواهد شد، نداشته است. با خواندن کتاب، متوجه میشوید که ذهن روت درگیر مسائل دیگری بود. او اصلاً به تصویر بزرگتری که باربی در اذهان و جامعه میگذارد، توجه نداشت. همچنین، او ارتباط زیادی با دوستان، سایر مادران و کودکان نیز نداشت. ارتباط او با افراد به او فهمانده بود که اسباببازیها، بر روی رشد اجتماعی کودکان تأثیر میگذارند. به عقیده او، باربی، یک وسیله پولسازی بود.
از سوی دیگر، روت نشان داد که دختران، آرزوی خودشان را در بازی خیالی با عروسکها، به تصویر میکشند. آنها دوست دارند که دختران بزرگتری باشند و از طریق این عروسکهای بالغ میتوانستند، این آرزوی خودشان را به منصه ظهور برسانند. به عبارتی، روت به نوعی به زنان کمک نموده است تا از همان دوران کودکی، شروع به یادگیری سایر نقشهای خود در زندگی، در کنار مادر بودن، بپردازند. باربی قادر به انجام هر کاری بود، از سفر و کار گرفته تا بازی و تفریح. دخترانی که با باربی بازی میکردند، دیگر مجبور نبودند که فقط نقش یک مادر را در بازی ایفا کنند. در حالی که وقتی با عروسکهای بچگانه بازی میکردند، باید نقش مادر عروسک را بازی میکردند.
چرا روت عروسکهای بچگانه را نادیده گرفت؟ احتمالاً به این علت که او پیوند قوی با مادر بیولوژیکی و واقعی خود نداشت. او با نقش یک مادر در خانواده، آشنایی نداشت و همین مسأله، بعدها در زندگی خود وی که مادر دو فرزند شده بود نیز نمود پیدا کرد. او نمیتوانست با فرزندان خود، باربی و کن، ارتباط نزدیک برقرار کند (بعدها نام عروسکهای باربی مرد و زن را از نام فرزندان خود وام گرفت).
روت با اسباببازیهای بحثبرانگیز، بیگانه نبود. شرکت او اسباببازی Burp Gun را روانه بازار کرده بود و به خوبی آگاه بود که این اسباببازی، به بحث و مجادله منجر خواهد شد و لذا برای برطرف نمودن اثرات منفی احتمالی این اسباببازی بر روی کودکان، یک روانشناس متخصص در امر بازاریابی، استخدام کرده بود. روانشناس، به این نتیجه رسید که هم تفنگ و هم عروسک باربی میتوانند اثرات منفی روانی بر روی کودکان برجای بگذارند. جالب است که اسباببازی Burp Gun محبوبیت خود را از دست داده و دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرد اما باربی همچنان مورد استقبال است. شاید اثر مخرب بازی کودکان با تفنگ، بیشتر از اثر منفی احتمالی ناشی از تصویری که از بدن در ذهن کودک ساخته میشود، به نظر میرسیده است.
زندگی روت دستخوش سختی بوده است. او در سراسر زندگی خود مجبور بوده که به قرض کردن پول، قدم برداشتن در ریسکهای بزرگ و چپ و راست به استخدام و اخراج مردم، بپردازد. متأسفانه، او پسر خود کن را که یک همجنسگرا بود به علت ابتلا به بیماری ایدز از دست داد. همچنین، به اتهام تبهکاری محکوم شناخته شده و در آستانه فرستاده شدن به زندان بود. شاید بتوان گفت که نیاز به کسب موفقیت و تکیه بر عزت نفس خود با کمک روشهای سطحی و ظاهری، بزرگترین علت سقوط روت بود.
شوربختانه، روت که خودش همان شخصی بود که عروسکهایی بالغ با اندام زنانه را به جهان معرفی کرد، سینههای خود را در اثر ابتلا به سرطان پستان از دست داد. همین امر باعث شد که او که تصویر بدن زن را در ذهنها القاء کرده بود، دست به اقدام مفیدی بزند تا از میزان ناراحتی زنانی که به سرطان پستان مبتلا بودند، بکاهد. بدین منظور، به اولین زنی تبدیل شد که سینه مصنوعی را روانه بازار کرد. تا قبل از این، تنها مردان اقدام به تهیه و تولید این عضو میکردند و لذا استفاده از آن راحت و طبیعی نبود. اختراع روت، بسیار تأثیرگذار بود و او با این کار خود، زندگی زنان زیادی را در جهان، تغییر داده است. سیل نامهها از سرتاسر جهان از سوی زنانی که از سرطان پستان جان سالم به در بردهاند و از روت بابت کمکی که به بازگشت اعتمادبهنفس آنها نموده است، تشکر میکردند، گواه این امر است. این اولین طعم ارتباط واقعی او با سایر زنان بود.
نماد منفی باربی و اثر آن بر روی تصویری که افراد از یک بدن ایدهآل در ذهن خود میسازند، بقیه داستان زندگی روت را تحتالشعاع خود قرار داده است. روت یکی از اولین زنان کارآفرین و صاحب کمپانی بود و زنی بود که خطر کرد و نیز به زنانی که پس از ابتلا به سرطان پستان، زنده مانده بودند، کمک نمود تا اعتمادبهنفس خود را بازیابند.
درسی که از این مطلب میگیریم:
همه ما باید به آگاهی درباره نحوه ایجاد اعتمادبهنفس و تقویت آن در درون خودمان، برسیم. اعتمادبهنفس برای دوام خود نیاز به روابط مثبت و حقیقی و خالص دارد، نه به موفقیت در فعالیت تجاری یا دانشگاهی که یک روز هستند و روز دیگر نیستند. چه چیز ما را استوار نگه میدارد؟ روابط واقعی ما با دیگران. از نویسنده این مقاله جالب، درباره باربی و روت باید تشکر کرد. گرچه این باعث نمیشود که باربی را دوست داشته باشیم اما دیگر مانند سابق نیز به چشم تنفر بدان نگاه نمیکنیم.