یافتن امید در نومیدی

نیروی تاکید

رابرت پاف ۱۶ فوریه ۲۰۱۵

تاکید این مقاله بر چگونه شاد بودن است. ، چگونه شاد زندگی کنیم. منظور لحظات شاد بودن نیست، بلکه شامانی واقعی داشته باشیم. ما می خواهیم همه ی روزهایمان، هفته های مان، ساله ا و کل زندگی را شاد باشیم.  این شادمانی حقیقی است که ما آن را دنبال می کنیم.

گاهی اوقات در زندگی چالش های فراوانی داریم. این چالش ها می توانند باعث این شود که شادمان بودن دشوار شود. ما می خواهیم که در لحظاتی که چالش های بزرگ داریم امید داشته باشیم که شاد باشیم و این را باور داریم که در پایان همه چیز به بهترین نحو صورت می گیرد.

چه کاری را در برخورد با چالش ها انجام دهیم؟ من مطالبی را با شما در میان می گذارم که می تواند در لحظه های دشوار برای شما مفید باشد. در تمام این چالش ها و در اوج نومیدی، امید وجود دارد. شاید در مرحله ی جدایی باشید، شاید شغل و یا خانه ی خود را از دست داده باشید و یا شاید درگیر بیماری باشید. اغلب ما می دانیم که چگونه شادمانی را پیدا کنیم. من چیزهایی را به شما می آموزم که برای خودم در طول سال ها و چالش هایی که داشتم مفید بوده است. در طول مشکلات ما نیاز داریم که باور  داشته باشیم که امید از دل ناامیدی بیرون می آید.

کاری که من انجام می دهم steeping نام دارد. این steeping به من در لحظات بسیار دشوار کمک کرده است. فکر می کنم باری شما هم مفید است. عبارت ساده ی “همه چیز خوبه”. من بارها و بارها این را به خودم حتی با صدای بلند به خودم گفتم تا در ذهنم بماند. اگر چه که در بسیاری از مواقع همه چیز خوب به نظر نمی رسد ولی شنیدن این عبارت به صورت مکرر مفید است. واقعا به ما در چالش ها و مشکلات بزرگ که در طول زندگی برای ما پیش می آید، کمک می کند.

چه اتفاقی می افتد زمانی که ما این عبارت را بکار می بریم؟ این عبارت مثل این است که یک کیسه چای را در فنجانی می خیسانید، وقتی می گوییم “همه چیز خوب است” یعنی امید را از طریق این عبارت وارد زندگی مان می کنیم. در واقع، این عبارت الهام بخشی است که در لحظات سخت افکار مثبت و تاییدی را در ذهن ما بوجود می آورد. ما می توانیم افکار منفی را در ذهن بیاوریم، گریه کنیم و در نهایت به افکار منفی خود بچسبیم. زمانی که ما افکار منفی را تکرار می کنیم رفتارهایمان هم به صورت منفی بروز می یابند. متاسفانه، این ها برای زمان خیلی طولانی باقی می مانند. در هر صورت به جای آن، اگر ما باور داشته باشیم که امید وجود دارد، “این نیز بگذرد” را در ذهن بیاوریم و این که ” همه چیز دوباره خوب خواهد شد” امید می تواند همیشه باشد.

زندگی پایدار نیست. نمی توانیم فکر کنیم چیزی تغییر نمی کند. ولی گفتن “همه چیز خوب است” در لحظات دشوار به ما کمک می کند. این عبارت به ما امید می دهد که ما به سمت سلامتی پیش برویم. ما در جهت شادکامی پیش می رویم. این به این دلیل روی می دهد که ما آنرا درونی کردیم. باور داریم که “همه چیز خوب است” . به ما کمک می کند که لحظات سخت خود را تمام کنیم. گاهی ما خودمان اجازه می دهیم که مشکلات باقی بمانند و تمام نشوند. در نتیجه امید خود را از دست می دهیم. در صورتی که اگر باور داشته بایم که “همه چیز خوب است” امید درون ما بوجود می آید، حتی زمانی که درد داریم. ما می توانیم در هر لحظه این را به خود بگوییم. ادامه اش بدهیم تا زمانی که برنده می شویم و مشکلات تمام می شوند. سرانجام، ما می فهمیم که در زمان مشکل داشتن با گفتن عبارت ” همه چیز خوب است” ما به مشکل خود خاتمه داده ایم.

منظور ما این نیست که واقعیت را انکار کنیم. اما می خواهیم  امید را از دل ناامیدی بیرون بیاوریم. این امید ممکن است تغییرات زیادی را در واقعیت ایجاد کند. اگر فرصت داشته اید که کتاب ” در جست و جوی معنا” ویکتور فرانکل را بخوانید متوجه می شوید که او با خود در مورد زنده ماندن در زندان نازی ها با خود حرف می زند. جایی که وی زنده ماند و خیلی ها از بین رفتند. زیرا آنهایی زنده ماندند که رهایی و بقا را ممکن می دانستند. او در آنجا فهمید که افرادی که امیدشان را از دست می دادند خیلی طولانی زنده نماندند. دکتر فرانکل متوجه شد که افرادی که امید روزافزونی داشتند، آنهایی که چیزی برای زنده ماندن داشتند، اغلب زنده ماندند.

داستان دیگری که من به خاطر دارم در مورد صخره نوردی بود. او از صخره سقوط کرد و دوستش گمان کرد که وی مرده است. طوفان مهیبی روی داد و دوست وی مجبور شد که به پایین صخره برود. وی مطمئن بود که دوستش مرده است. صخره نورد سقوط کرده، متوجه شد که به درون غار یخی افتاده است و پایش شکسته و دیگر امیدی ندرد. او امیدی به بازگشت به کمپ خود نداشت این موقعیتی از نومیدی کامل بود  ولی او فکر کرد که امیدی دارد. او امیدوار بود که بتواند دفعه ی بعدی به صخره نوردی برود. این کورسوی امید  مرحله ی اول انگیزه بود. او امیدوار بود که موفق شود زیرا او می توانست از چند تکه یخ با وجود درد فراوان  بخزد، بیدار ماند و به خود می گفت”من می دانم که می توانم، من می توانم از این قطعه یخ و از قطعه ی بعدی هم بگذرم. روزها این کار را انجام داد تا این که کمپ دستش را دید… همه ی این تایید های کوچک در لحظات نومیدی باعث شد که وی زنده بماند.

شاید بارها و بارها گفتن ” همه چیز خوب است” در زمان نومیدی امیدواری را در شما ایجاد کند. من حتی در زمان آرامش هم این را می گویم تا ذهنم آن را بشنود و دائما در آن باشد. شما هم می توانید به این حالت برسید. دائما از عبارات تاکیدی استفاده کنید و در زمان نومیدی آنها را بکار ببرید. با گفتن ” همه چیز خوب است” اجازه دهید امید همیشه باشد. من به شما اطمینان می دهم  که همیشه در تمامی مشکلات و در اوج نومیدی بسی امید است. ما می توانیم همگی مان مثبت فکر کنیم ، مثبت تلقین کنیم و با تکرار عبارت ساده ی ” همه چیز خوب است” امید را در لحظات نومیدی پیدا کنیم.

 

شاید این مطالب را هم بپسندید