چطور مثبت فکر کنیم؟
سه بخش:
به افکار منفیتان توجه داشته باشید – افکار منفی را پیدا کنید و با آنها بجنگید – با خوشبینی زندگی کنید
داشتن دید مثبت یک انتخاب است. میتوانید افکاری داشته باشید که حس و حالتان را بهتر میکنند، شرایط مشکل را به نحو سازندهای روشن میکنند و به طور کلی روزتان را با نگرشی روشنتر و امیدوارکنندهتر به کارهایتان زیبا میکنند. با تصمیم به داشتن نگرشی مثبت به زندگی میتوانید طرز فکر منفی را از بین ببرید و زندگی را پر از احتمالات و راهحلها ببینید نه پر از دغدغهها و موانع. اگر میخواهید بدانید چطور میتوانید مثبتتر فکر کنید از سه توصیهی زیر پیروی کنید.
بخش ۱ از ۳:
به افکار منفیتان توجه کنید
۱) مزایای مثبتاندیشی را درک کنید
تصمیم به مثبت فکر کردن نه تنها به شما کمک میکند که زندگیتان را کنترل کنید و تجربهی خوشایندتری از هر روزتان داشته باشید، بلکه مزایای بیشماری برای سلامت جسم و ذهنتان و همچنین تواناییتان در رویارویی با مشکلات دارد. آگاهی از این مزایا به شما کمک میکند بیشتر برای مثبتاندیشی پیوسته انگیزه پیدا کنید. چند مزیت مهم مثبتاندیشی:
عمر طولانیتر
افسردگی و پریشانی کمتر
مقاومت بیشتر در برابر سرماخوردگی
حالت ذهنی و جسمی بهتر
قابلیت بیشتر برای کنار آمدن با شرایط دشوار
توانایی طبیعیتر برای برقراری ارتباط با دیگران
۲) مسئولیت نگرش خودتان را به عهده بگیرید
به یاد داشته باشید که هر روز ۵۰۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ فکر به ذهن شما خطور میکند. اینها افکار شما هستند و هیچ کس افکار و احساسات شما را کنترل نمیکند مگر این که شما اجازهی این کار را به او بدهید. اگر عادت دارید احساسات و ترجیحات دیگران را جذب کنید شاید هضم این مسئله برایتان سخت باشد ولی همیشه شما هستید که تصمیم میگیرید مثبت یا منفی فکر کنید.
این حقیقت را قبول کنید که احساسات شما تحت کنترل شما هستند. این باعث میشود بیشتر احساس قدرت کنید و توانایی تغییر الگوهای تفکرتان را داشته باشید.
۳) تصمیم بگیرید که دیگر منفی فکر نکنید
این یعنی تصمیم بگیرید که بر منفیگراییتان غلبه کنید – مطمئن باشید منفیگرایی در اطرافتان فراوان است. به این فکر کنید که امروز چه کاری میتوانید انجام دهید که برای خودتان و دیگران خوب، مثبت و سازنده است. تصمیم بگیرید چطور واکنش دهید تا در زندگیتان تغییر ایجاد کنید به جای آن که به دیگران و شرایط اجازه دهید افکار و رفتارتان را دیکته کنند. یک برنامهی بازی ضد گلوله برای تفکر مثبت:
اجازه ندهید دیگران تصمیمتان را خراب کنند. مردم اغلب کاری میکنند که مسائل مهمتر یا نگرانکنندهتر از آنچه هستند به نظر برسند. اما اگر به خودتان اجازه ندهید این اضطراب جمعی به شما نفوذ کند و در عوض وقت بگذارید و بیشتر در موردش فکر کنید و به جوابی که میتواند مفید واقع شود فکر کنید کمتر تحت این فشار هستید که از این روند پیروی کنید یا خودتان را با دیگران هماهنگ کنید علیرغم این که این کار با روحیهی شما سازگاری ندارد.
اگر تصمیم بگیرید که مثبتتر باشید یعنی در جهت درستی حرکت میکنید. این به شما کمک میکند مثبت بمانید چون حس میکنید کنترل بیشتری روی زندگی و انتخابهایتان دارید.
برنامهتان میتواند ساده باشد: میتوانید قول بدهید که هر روز افکار منفیتان را مشخص کنید و بنویسید و وقت بگذارید تا در این مورد فکر کنید که چرا چنین افکاری داشتهاید و چطور میتوانید این افکار را بهبود ببخشید.
در حالی که به اجرای این برنامه ادامه میدهید میبینید که مشخص کردن افکار منفیتان راحتتر میشود و نگه داشتن نگرش منفی سختتر.
۴) در دفتر خاطراتی افکارتان را بنویسید
با ثبت افکار روزمره میتوانید واقعاً شکل گرفتن الگویی در مقابلتان را ببینید که نشان دهندهی رشتهای از افکار مثبت یا منفی است. وقتی افکار یا احساساتی در ذهنتان برجسته شدند آنها را بنویسید و سعی کنید دلیل افکار مثبت و منفیتان را پیدا کنید. بیست دقیقه وقت بگذارید و در پایان هر روز الگوی فکریتان را دنبال کنید. این راه ارزشمندی برای مشخص کردن این است که چه مشکلی پیش آمده و چطور میتوانید شرایط را بهبود بخشید.
به جای نوشتن کل خاطرات روزانه میتوانید لیستی از پنج فکر منفی و مثبت مهم آن روز درست کنید و وقت بگذارید و تحلیلشان کنید.
نوشتن در دفتر خاطرات به خصوص در زمانهایی که استرس دارید بسیار مفید است. استرس را میتوان مدیریت کرد اما فقط وقتی که بدانید چه واکنشی به اتفاقات استرسزا دارید. با یادآوری دلایل استرس و واکنشهایتان در طی زمانهای پراسترس میدانید عیناً باید روی چه چیزی کار کنید تا شرایطتان بهتر شود.
بخش ۲ از ۳:
پیدا کردن و مبارزه با افکار منفی
۱) افکار خودکار منفیتان را شناسایی کنید
برای آن که دست از تفکر منفی که مانع از داشتن نگرش مثبت میشود بردارید باید از «افکار منفی خودکارتان» آگاه شوید. وقتی این افکار را پیدا کنید میتوانید آنها را به چالش بکشید و به آنها فرمان دهید که از ذهنتان خارج شوند.
وقتی افکار منفی را شناسایی کردید با اطلاع از این که از چه نوعی هستند میتوانید بهتر با این طرز فکر مبارزه کنید و با افکار مثبت در جهت متقابل آنها را خنثی نمایید.
۲) از «تفکر سیاه و سفید» اجتناب کنید
در این نوع تفکر هر چه که با آن مواجه میشوید یا هست یا نیست و هیچ حالت مابینی وجود ندارد. در نتیجه اگر امور مطابق میلتان پیش نروند حتماً همه چیز بد است چون هیچ راه چارهای وجود ندارد مگر آن که حالت مابینی هم باشد. مثل کسانی که همیشه کارهای خود را به بعد موکول میکنند و با خود میگویند: «من که به هر حال وقت کافی ندارم که این مقاله را به موقع تمام کنم و تحویل بدهم، پس اصلاً چرا به خودم زحمت بدهم و بنویسم؟»
برای اجتناب از این طرز تفکر زندگی را سیاه و سفید نبینید. به جای آن که فکر کنید هر موقعیتی تنها دو پیامد دارد: مثبت یا منفی، لیستی از تمام پیامدهای ممکن بین این دو حالت تهیه کنید تا بینید اوضاع آنقدرها هم که به نظر میرسد ترسناک نیست.
مثلاً اگر کار روی مقالهای را دیر شروع کردهاید و با خودتان فکر میکنید بهتر است اصلاً زحمت نوشتنش را نکشید چون کار به موقع تمام نمیشود، احتمالات دیگر را در نظر بگیرید. شاید بتوانید نیمی از مقاله را بنویسید و نمرهتان از زمانی که اصلاً مقاله ننویسید بهتر میشود. شاید فرصت کنید مقاله را تمام کنید اما به آن خوبی که دوست دارید نشود. شاید حتی بتوانید با معلمتان صحبت کنید و کمی بیشتر وقت بگیرید.
«تفکر سیاه و سفید» نوعی «تعمیم بیش از حد» است. یعنی این که فکر کنید شرایط یا همیشه در حالت خاصی است یا هیچ وقت در یک حالت خاص نیست. با این طرز فکر خودتان را به ناتوانی ابدی محکوم میکنید مثل وقتی که میگویید: «همیشه این امتحانات را خراب میکنم. چرا امروز باید تفاوتی داشته باشد؟» یا «او هیچ وقت اشتباه نمیکند پس حتماً اشتباه از من است».
این که شرایط را سیاه و سفید نبینید به شما کمک میکند متوجه شوید که وقتی با مشکلی روبرو میشوید آخر دنیا نیست.
۳) از زورگوها دوری کنید
آنها از موقعیت شما سوء استفاده میکنند و همیشه به دنبال راهی برای افسرده کردن شما هستند.
۴) حرف دیگران را به دل نگیرید
نه این که کار اشتباهی بکنید و از همه دوری کنید بلکه فقط از کسانی دوری کنید که با حرفهایشان شما را آزار میدهند.
۵) رودررو با دیگران صحبت کنید
مثلاً اگر رئیس شما ناراحت است و این ناراحتی را سر شما خالی میکند به او بگویید: «اگر با من این طور صحبت کنید روی کارم اثر منفی میگذارد» و (اگر مؤدبانه با او صحبت کنید) این کارتان نتیجه میدهد.
۶) افکارتان را جایگزین کنید
افکار منفی راه حل دارند و این راه حل تقریباً همیشه جواب میدهد. مثلاً:
فکر منفی: «من آیندهی روشنی ندارم». فکر مثبت: «من آیندهی بسیار روشنی دارم».
فکر منفی: «من هیچ خصوصیتی ندارم که به آن افتخار کنم». فکر مثبت: «من خصوصیات بسیاری دارم که مایهی افتخارم هستند».
همهی افکار منفی را با افکار مثبت جایگزین کنید. اگر هر روز این کار را در زندگیتان تمرین کنید قطعاً فرد مثبتی میشوید چون این کار به ذهنتان یاد میدهد که افکار را فیلتر کند و فقط به افکار مثبت اجازهی ورود بدهد.
۷) موزیک گوش کنید، کتابهایی در مورد تفکر مثبت بخوانید و دیگر فیلمهای خشن نبینید
موزیک برای ذهنتان بسیار مفید است و کتاب همیشه راه حل خوبی برای جلوگیری از افکار منفی است اما فیلمهای خشونتآمیز تأثیر منفی روی ذهنتان میگذارند (به خصوص در کودکان).
۸) به یک مکان آرامشبخش بروید که پر از مناظر زیبا و آب و هوای خوب و خوشایند است
این تأثیر واقعاً خوبی روی ذهن میگذارد.
۹) امور را «شخصی» نکنید
شخصی کردن یعنی این که فکر کنید هر مشکلی که پیش میآید تقصیر شماست. این طرز فکر نه تنها نوعی خودشیفتگی است، بلکه باعث میشود تقریباً در هر موقعیتی احساس گناه کنید. اگر این طرز فکر بیش از حد در شما رخنه کند ممکن است دچار سوء ظن شدید شوید و فکر کنید هیچ کس از شما خوشش نمیآید یا دوست ندارد با شما وقت بگذارند و هر حرکتی که از شما سر میزند کسی را آزار میدهد.
کسی که عادت به جذب احساسات دیگران دارد این طور فکر میکند. «بتی امروز صبح به من لبخند نزد. حتماً کاری کردهام که از دست من ناراحت است». اما به احتمال زیاد بتی امروز حال خوشی ندارد. اگر به این فکر کنید که چه اشتباهی از شما سر زده که ناراحتش کرده ناامید میشوید.
منطقی باشید. آرام در مورد تمام دلایلی که میتواند منجر به شکل گرفتن یک موقعیت بد و منفی شود فکر کنید. مثلاً به بتی به عنوان فردی خارج از خودتان فکر کنید – شاید به یاد بیاورید که حیوان خانگی مورد علاقهی بتی هفتهی گذشته از دنیا رفته یا این که بتی تازه از همسرش جدا شده است. بدین ترتیب متوجه میشوید که واکنش بتی هیچ ربطی به شما ندارد.
۱۰) «تفکر فیلتری» نکنید
این یعنی وقتی تصمیم میگیرید فقط پیامهای منفی آنچه را که میشنوید دریافت کنید. مثلاً شاید رئیس شما به خاطر کاری که خوب انجام دادهاید شما را تحسین کرده باشد اما به چند نکته اشاره کرده باشد که بهتر است برای دفعهی بعد در آنها تغییر ایجاد کنید. رئیس بیچارهی شما دارد سعی میکند به شما کمک کند چطور برخی از مشکلات کوچک را رفع کنید و شما آنقدر مشغول این هستید که این بازخورد را به یک انتقاد شدید تبدیل کنید که نمیبینید چقدر از شما تعریف کرده است. اگر این طور فکر کنید هیچ وقت نمیتوانید بخش مثبت موقعیتها را ببینید.
بری اجتناب از این نوع فکر کردن کل موقعیت را در نظر بگیرید و یاداشت برداری کنید. لیستی از تمام آنچه گفته شده درست کنید: مثبتها و منفیها. اگر هر چه را که رئیستان در یک جلسهی مجموعاً مثبت گفته بنویسید به چشم میبینید که نظرات مثبت بیشتر از نظرات منفی هستند.
۱۱) از کاه کوه نسازید
این یعنی وقتی فکر میکنید همه چیز آخر و عاقبت بدی خواهد داشت. مثلاً ممکن است در طول روز فکر کنید که تمام خانوادهتان قرار است با اتوبوس تصادف کنند فقط به این خاطر که موقع خواحافظی آنها را نبوسیدهاید. این طرز فکر واقعگرایانه نیست و اگر مدام این طور فکر کنید از پا درمیآیید. به این شکل میتوانید از تفکر فاجعهآمیز اجتناب کنید:
واقعگرا باشید. در مورد احتمال این که یک اتفاق وحشتناک بیافتد فکر کنید. مثلاً اگر هر بار که یکی از عزیزانتان سوار هواپیما میشود به وحشت میافتید به یاد بیاورید که احتمال مرگ در صورتی که یک نارگیل روی سر کسی بیافتد از مرگ به دلیل سقوط هواپیما بیشتر است.
در مورد تمام اتفاقات بسیار بدی که برای شما و اطرافیانتان افتاده است فکر کنید. مطمئناً برای برخی از مردم اتفاقات بسیار بدی میافتد اما واقعاً چند نفر را میشناسید که به قتل رسیدهاند، کسی به زور وارد خانهشان شده و تمام داراییشان را دزدیده یا ماشینشان منفجر شده است؟ احتمالاً این عدد نزدیک به صفر است.
برای به حداقل رساندن این طرز تفکر سعی کنید برنامههای تلویزیونی که قتلهای وحشتناک یا سوانح بسیار بد را به شکل وقایع روزمره نشان میدهند تماشا نکنید. شاید این اتفاقات روزمره به نظر برسند اما اگر کل جمعیت را در نظر بگیرید احتمال رخداد آنها برای هر نفر بسیار پایین است.
۱۲) از طرز فکر فال مانند خودداری کنید
اگر وقتتان را صرف نگاه کردن به گوی بلورینی بکنید که واژگون شده و بر حسب تجربیاتی که در گذشته داشتید در مورد آینده پیشگویی میکند قانع میشوید که اوضاع خوب پیش نخواهد رفت. مثلاً شاید به خودتان بگویید: «این دوستی هیچ نتیجهای ندارد، درست مثل دوستیهای قبلیام». احتمالاً همینطور هم میشود چون در ذهنتان به این نتیجه مهر تأیید زدهاید و ناخودآگاه شما نهایت تلاشش را میکند تا شکست بخورید و پیشبینیتان درست از آب دربیاید.
یاد بگیرید موقعیتها را به صورت موردی در نظر بگیرید. فقط به این خاطر که رابطهی عاطفی قبلیتان پایان تلخی داشته بدین معنا نیست که رابطهی جدیدتان هم همان پایان را داشته باشد. اگر به دلیل یکسانی روابطتان به شکل یکسانی به هم بخورد بهتر است کمی در مورد رفتارهای خودتان فکر کنید اما اگر موقعیتهای کاملاً متفاوتی پیش آمده پس امیدتان را از دست ندهید چون ناامیدی در رفتارتان بارز خواهد بود.
۱۳) همهی افکار منفیتان را به چالش بکشید
فقط به این خاطر که بیشتر عمرتان را با افکار منفی سر کردهاید معنیاش این نیست که این رفتار درست یا سالم است. در ابتدا شاید سخت باشد که مدام به خودتان یادآوری کنید که افکار منفی وقتی شما را ناراحت میکنند باید به چالش کشیده شوند. چند راه خیلی خوب برای شروع به چالش کشیدن این افکار منفی:
در ابتدا وقتی افکار منفی خودکار به ذهنتان خطور میکنند از خودتان سؤالات سادهای بپرسید، مثلاً «آیا این فکر منطقی دارد یا این که حقیقتی پشتش نیست؟» یا «این طرز فکر منفی چه کمکی به من میکند؟» و «آیا واقعاً وضعیت همینقدر که من فکر میکنم بد است؟»
۱۴) افکار منفی را با افکار مثبت جایگزین کنید
وقتی مطمئن شدید که میتوانید افکار منفی را پیدا کنید و به چالش بکشید آمادهی این هستید که به طور قطعی در مورد جایگزین کردن افکار منفی با افکار مثبت تصمیم بگیرید – گاهی اتفاقات بدی میافتد و شما واقعاً حس بدی پیدا میکنید – و این امری طبیعی است. تلاش برای داشتن نگرشی مثبت بدین معناست که الگوهای فکری بیفایدهی روزتان را با افکاری جایگزین کنید که واقعاً به شما فرصت شکوفایی میدهند. چند راه بسیار خوب برای جایگزین کردن افکار منفی با افکار مثبت:
همیشه در همهی شرایط، افراد و همه چیز در اطرافتان به دنبال نکات مثبت باشید. هر کسی را که میبینید و هر کجا که میروید یک نکتهی مثبت در آن پیدا کنید.
هر شب لیستی از هر چه که به خاطرش قدردان هستید تهیه کنید.
موقعیتها و افراد چالشبرانگیز را فرصت تلقی کنید نه مانع. هر چالش فرصتی برای رشد و یادگیری است.
به خودتان بگویید که آینده پر از فرصتها و احتمال اتفاقات خوب است. لیستی از تمام اتفاقات خوبی که انتظارشان را در آینده دارید درست کنید.
بخش ۳ از ۳:
با خوشبینی زندگی کنید
۱) فراموش نکنید که مثبتاندیشی به زمان نیاز دارد
داشتن نگرش مثبت در واقع یک مهارت است که به مرور زمان شکل میگیرد. شما با تفکر منفی به دنیا نیامدهاید – این طرز فکر با گذشت زمان و جذب جهان اطرافتان شکل گرفته از جمله نحوهی تربیت شدن، تحصیلات و برخوردی که در زندگی با شما شده است. این مهارت هم مانند تمام مهارتهای دیگر نیاز به زمان دارد و مستلزم تمرین با پشتکار و یادآوریهای آرامی است برای این که دوباره در دام تفکر منفی نیافتید.
مدام در مورد خودتان حرفهای مثبت بزنید. رابطهای که با خودتان برقرار میکنید روی طرز فکر و احساسات شما و همچنین عزت نفستان تأثیر میگذارد.
حتماً بابت کارهایی که به خوبی انجام میدهید خودتان را تحسین کنید. شما شایستگی این را دارید که موفقیتها و تلاشهایتان را تصدیق کنید. به خودتان پاداش بدهید و یادبودی تهیه کنید که یادآور موفقیتتان است.
۲) کارهای جدید را امتحان کنید
تنوع در زندگی معجزهآساست. خارج شدن از شرایط راحت میتواند شگفتزدهتان کند و نتیجهگیریهای کلی و افکار سیاه و سفید را پس بزند. کاری به سادگی امتحان کردن یک غذای جدید در رستوران میتواند باعث شود ذائقهها و حواس متفاوتی را تجربه کنید و نظراتی را که قبلاً داشتید عوض کنید. چند کار جدید که میتواند در زندگیتان تغییر مثبت ایجاد کند:
در کلاس بازیگری شرکت کنید. بدین ترتیب میتوانید احساساتتان را ابراز کنید و از شرایط راحتتان خارج شوید. به شهر یا روستای جدیدی بروید و ببینید مردم دیگر چه دیدی در مورد جهان دارند.
رمانی با ژانری بخوانید که قبلاً هیچ وقت امتحانش نکردهاید.
مهارت جدیدی یاد بگیرید مثلاً بافندگی.
ساز موسیقی جدیدی یاد بگیرید. سودوکو حل کنید یا زبان جدیدی یاد بگیرید.
۳) آگاهتر باشید
تفکر منفی اغلب بهانهای است برای داشتن زندگی روتین و تکراری و تجربه نکردن و ندیدن جهان و موجودات دیگر. این به نوعی ساختن سپری دور خودتان و نداشتن حضور فعال و از نظر ذهنی تنبل شدن است. خودتان را وادار کنید که به افراد توجه کنید، با توجه به صداها گوش دهید، آرام و باتوجه اتفاقاتی را که برایتان میافتد حس کنید و از اتفاقات آگاه بمانید. میبینید که مثبت بودن بسیار لذتبخشتر است. با آگاهی بیشتر بدین صورت میتوانید زندگیتان را مثبتتر کنید:
بهتر میتوانید رفتار لاکپشتی را تشخیص دهید (فرار و پناه بردن به زیر لاک) و به جای آن که به خاطر اشتباهاتتان به خودتان سخت بگیرید، آرام باشید – مثلاً اگر خستهاید و به استراحت نیاز دارید یاد میگیرید که بدنتان را درک کنید و به جای آن که احساس کنید کُند یا تنبل هستید استراحت کنید.
سعی کنید برای متمرکز شدن روی خودتان و یاد گرفتن تمرکز عالی، مدیتیشن کنید. با ۱۰ تا ۲۰ دقیقه مدیتیشن در روز در هر زمانی که برایتان راحت است میتوانید آگاهیتان از خودتان و لحظه را بالا ببرید و این به شما کمک میکند راحتتر و با آگاهی بیشتر با افکار منفی مبارزه کنید.
کلاس یوگا را امتحان کنید. یوگا هم میتواند به شما کمک کند با تمرکز روی تنفستان از جهان آگاهتر شوید.
۴) بیشتر مطالعه کنید
در مورد کسانی بخوانید که شجاعانه با ترسهایشان مبارزه کردهاند و در زندگی موفق شدهاند، از کاوشگران گرفته تا کارآفرینان. با مطالعه اطلاعات و درک جدیدی به دست میآورید و میبینید که در تلاش پیوسته برای تغییر روند فکریتان تنها نیستید. هر کسی باید این کار را انجام دهد تا زندگی شخصی موفقتری داشته باشد.
۵) از خلاقیتهایتان استفاده کنید
اگر فرصت این را نداشتهاید که خلاقیتهایتان را به کار بندید حالا این کار را بکنید. برای کارهای هنری وقت بگذارید و کار دستی انجام دهید یا افکار نویی را که دارید پیاده کنید. این برای خلاقیت و قدرت فکریتان و تفکر مثبت معجزهآساست. حتی اگر فکر میکنید ذات خلاقی ندارید راههای زیادی برای ابراز تفکرات و احساساتتان و مثبتتر شدن هست.
دوربینی بردارید و عکاسی کنید، عکسهایی که برایتان الهامبخش هستند یا حتی در کلاس عکاسی شرکت کنید.
در کلاس سفالگری شرکت کنید و از کار با دستانتان لذت ببرید.
با خلاقیت بنویسید. سعی کنید شعر، داستان کوتاه یا حتی یک رمان بنویسید.
در کلاس نقاشی با آبرنگ یا رنگ روغن شرکت کنید. بدین ترتیب با تمرکز روی تصاویر روی پردهی نقاشی به ذهنتان استراحت میدهید.
۶) با افراد خوشبین وقت بگذرانید
خوشبینی مسری است. بدبختی هم همین طور. کدامشان را ترجیح میدهید؟ اگر دوست دارید خوشبینی به شما هم سرایت کند باید با کسانی باشید که ارزشی برای ارائه دارند. به دنبال نکات مثبت در افراد بگردید و ببینید چه خوبیهایی دارند. برجسته کردن این خصوصیات به شکوفایی بیشترشان کمک میکند. یاد بگیرید از کسانی که در اطرافتان هستند تعریف کنید. راههایی برای بیشتر وقت گذراندن با افراد خوشبین:
از کسانی که انرژی و انگیزه را از شما میگیرند دوری کنید. اگر نمیتوانید یا نمیخواهید از این افراد دوری کنید یاد بگیرید که اجازه ندهید شما را ناامید کنند و ارتباطتان با آنها را محدودتر کنید.
سعی کنید وارد رابطهی عاطفی با افراد بدبین نشوید مگر آن که واقعاً فرد مورد نظر را دوست دارید و قصد دارید طرز فکرش را تغییر دهید. اگر خودتان هم در برابر افکار منفی آسیبپذیر هستید در دام خواهید افتاد.
با کسانی در ارتباط باشید که شور و شوق و علایق خاص خودشان را دارند و حاضرند این علایق را با شما شریک شوند. شور و شوق و خوشبینی مسری هستند.
۷) اهداف معنادار برای خودتان تعیین کنید
هر هدفی که دارید باید خودتان را مشغول تلاش برای رسیدن به آن کنید و به آن باور داشته باشید. وقتی به اولین هدف رسیدید الهام میگیرید که روی بقیهی اهدافتان کار کنید و اهداف جدیدی برای زندگیتان پیدا کنید. با دستیابی به هر هدف – هر قدر هم کوچک – اعتماد به نفستان بیشتر میشود و مثبتاندیشی وارد زندگیتان میشود.
به طور کلی برای زندگیتان برنامه داشته باشید – این که کجا میخواهید بروید و چطور میخواهید به آنجا برسید. در مقاطع معینی از زندگی میخواهید در چه جایگاهی باشید؟ این برنامه لزوماً نباید پیچیده باشد بلکه با داشتن یک برنامهی کلی به خودتان انگیزه میدهید بر موانع غلبه کنید و به تدریج حس میکنید که کنترل سرنوشتتان در دست شماست – نه روزگار، افراد دیگر یا اتفاقات تصادفی.
اگر در راه رسیدن به اهدافتان به مشکل برخوردید آن را بپذیرید. مشکلات هم به اندازهی موفقیت یا لحظات اوج زندگی – یا شاید حتی بیشتر – اتفاق میافتند. این مشکلات به شما یاد میدهند که چه چیزی نتیجه نمیدهد، چه چیزی به تغییر نیاز دارد و چطور میتوانید روشهایتان را بهتر کنید. اگر تصمیم بگیرید میتوانید با این مشکلات کنار بیایید.
۸) خوشگذرانی را فراموش نکنید
بله این یک کلیشه است اما منطق هم دارد. کسانی که به طور منظم در زندگیشان سرگرمی دارند خشنودتر و مثبتتر هستند چون زندگیشان به کار و یکنواختی بیپایان خلاصه نمیشود. تفریح وقفهای در کار و تلاش و چالشها ایجاد میکند. چند راه بسیار خوب برای این که با تفریح مثبتتر شوید:
کاری انجام دهید که کاملاً از حوزهی راحتیتان خارج است، مثلاً چتربازی یا صخرهنوردی، و ببینید چقدر به شما خوش میگذرد.
همیشه تفریح را هم در برنامهی زمانیتان بگنجانید. اگر همیشه دارید کار میکنید و پراسترس هستید و برای تفریح وقت ندارید احتمال این که منفی فکر کنید بیشتر است. چند ساعت در هفته را به خنده، شوخی و جدی نگرفتن زندگی اختصاص دهید.
دیوانه شوید! با دوستانتان جوک بگویید، لباسهای نمایشی بپوشید یا نمایش اجرا کنید. اگر مشغول شوخی و خوشگذرانی باشید نمیتوانید منفی فکر کنید.
توصیه
«مثبتاندیشی، مثبتاندیشی را جذب میکند» همان طور که «منفیبافی، منفیبافی را جذب میکند». اگر مهربان و خوشبرخورد و اهل کمک به دیگران هستید میتوانید انتظار داشته باشید که دیگران هم همین برخورد را با شما داشته باشند. از طرف دیگر اگر بیادب هستید، اصول و آداب را رعایت نمیکنید و با دیگران نامهربانید مردم هم به شما احترام نمیگذارند و به خاطر رفتارهایتان از شما دوری میکنند.
کارهایی بکنید که خلاقیتتان را برمیانگیزند. افراد خلاق سرشاز از شگفتی هستند و حاضرند در هزارتوی زندگی به کاوش بپردازند و حتی کنجکاوند که ببینند چه پیدا میکنند. خلاقیت نیرویی برای داشتن حس مثبت است چون به شما الهام میبخشد و شما را در مسیر کشف، خلق و موفقیت پیوسته در حلقهای بیپایان هدایت میکند. افراد خلاق این مسیر را هم به اندازهی خود مقصد خوشایند میدانند و این میتواند آرزوی آنچه نمیتوانید داشته باشید را کمتر کند و به شما این آزادی را بدهد که از آنچه دارید لذت ببرید.
نمیتوانید همیشه اتفاقات زندگیتان را کنترل کنید اما میتوانید افکار و احساساتتان در مورد این اتفاقات را انتخاب و کنترل کنید. میتوانید انتخاب کنید که در مورد امور، مثبت یا منفی فکر کنید. تصمیم با شماست.
بدنتان را سالم نگه دارید و غذای سالم بخورید. داشتن نگاه مثبت به جهان اساسهایی دارد. وقتی حالتان خوب نیست و بدنتان سالم نیست، داشتن حس مثبت سختتر میشود.
زیاد بخندید. خنده و احساسات مثبت از طریق کمدی، سرگرمی، تفریح و فعالیتهای شاد بخش مهمی از بالا بردن روحیه هستند. و بله، وقتی شرایط خوب نیست هم اشکالی ندارد بخندید، گاهی کمی شوخی و خنده دقیقاً چیزی است که برای حل مشکلات به آن نیاز دارید.
اگر حس میکنید روز خوبی را پشت سر نگذاشتهاید در مود اتفاقات خوب آن روز فکر کنید، در این مورد فکر کنید که اتفاقات بد در زندگیتان چقدر بدتر میتوانستند باشند. شگفتزده خواهید شد که وقتی چنین دیدی به روزتان دارید همهچیز چقدر بهتر به نظر میرسد.
تصاویر ذهنیتان را تغییر دهید. این که خودتان و محیط اطرافتان را به چه شکل و چگونه ببینید تفاوت زیادی در تفکرتان ایجاد میکند. هر لحظه چیزی را تصور یا مجسم میکنید. شروع کنید به تغییر تصاویر درونی که قدرت را از شما میگیرند و آنها را با تصاویری جایگزین کنید که دوست دارید تجربه کنید.
داشتن حس کنترل روی زندگی بخش مهمی از تفکر و دید مثبت است. به همین ترتیب در دام این تفکر نیافتید که دیگران بیشتر از شما روی زندگیشان کنترل دارند چون این گرایش به تفکر منفی است و میتواند باعث شود که مقایسهی ناعادلانهای بین خودتان و دیگران انجام دهید و فکر کنید که افراد تأثیرگذار در زندگی شما بیشتر از آنچه حقیقت دارد روی شما کنترل دارند.