چاق بودن چه شکلی است

اولین مورد این است که من راجع به نوشتن این متن نمی‌‌‌توانستم حتی فکر هم کنم، تا وقتی که ۲۵ کیلوگرم وزنم را کاهش دادم. زیرا که شما احساس می‌‌کنید که همه در مورد تنبل بودن، پرخوری، مراقبت نکردن از خود و به سختی تلاش نکردن شما قضاوت می‌کنند.

احساس می‌کنید تا وقتی که خود را ثابت نکرده‌اید و در جهت اینکه دیگر چاق نباشید قدم‌هایی بر نداشته‌اید، کسی صدای شما را نمی‌شنود و شما نمی‌توانید در مورد اینکه چاق بودن چه شکلی است حرفی بزنید.

و حالا من همچنان اضافه وزن دارم و صحبت در مورد چنین موضوعی آسان نیست، اما من نمی‌خواهم یکی از آن افرادی باشم که در حالیکه به وزن و سایز ایده‌ال خود رسیده‌اند در مورد چاقی صحبت می‌کنند. برای این افراد چاقی تنها یک خاطره وحشتناک در ذهنشان است.

اما من در حالی راجع به این موضوع می‌نویسم که خود هنوز در این دوره به سر می‌برم زیرا که می‌خواهم با موقعیتی که در آن قرار دارم به کلمات خود قدرت بخشم. من نمی‌خواهم در حالیکه خود به وزن هدفم رسیده‌ام راجع به اینکه چاق بودن چقدر سخت است بنویسم، و با خوشحالی در مورد دوره‌ای که پشت سر گذاشته‌ام صحبت کنم. من در حالی در این مورد می‌نویسم که خود با آن زندگی می‌کنم و برایم یک واقعیت است.

پس، چاق بودن چه شکلی است؟

خوب، شروع می‌کنیم:

شما در صندلی جا نمی‌شوید، وقتی به یک رستوران می‌روید یا کسی به شما پیشنهاد می‌کند که بیرون از منزل غذا بخورید، شما خیلی دقیق به صندلی‌های آن محل نگاه می‌کنید تا ببنید که آیا به اندازه کافی محکم هستند، آیا دسته‌های باریکی دارند، آیا هنگام غذا خوردن قسمت‌هایی از بدنتان از گوشه صندلی بیرون می‌زند و شما احساس راحتی نخواهید کرد. وقتی کسی از شما می‌خواهد که با او به تماشای بیس بال بروید، آرزو می‌کنید که‌ای کاش بلیط صندلی‌های جادار و گران قیمت تمام نشده باشد. هیچ کس در مترو یا اتوبوس حاضر نیست که کنار شما بنشیند. شما متوجه می‌شوید که تمام صندلی‌ها پر هستند در حالیکه صندلی کنار شما هنوز خالی مانده و تظاهر می‌کنید که متوجه این موضوع نشده‌اید و این از ادب شماست که از صندلی خود بلند می‌شوید تا دو نفر روی آن بنشینند و یک نفر کمتر مجبور به ایستادن باشد.

خرید کردن برایتان وحشتناک است. تمام لباس‌های زیبای فروشگاه را در مسیر راه‌تان تا قسمت مخصوص که لباس‌های سایز بزرگ دارد، می‌بینید. لباس‌های سایز بزرگ هم هر سال عوض می‌شوند ولی خیلی زیبا و فوق العاده نیستند و مجبورید برای خرید لباس مشابه با سایز بزرگ‌تر، پول بیشتری نیز پرداخت کنید. اکثر لباس‌های سایز بزرگ برای زنانی با سینه بزرگ طراحی شده و هیچ کدام آن‌ها برای اندام شما مناسب نیستند. نگاه کردن در آینه اتاق پرو برایتان ناامیدکننده است، دیدن خودتان در هر آینه‌ای چنین احساسی به شما می‌دهد. شما دوست ندارید که به خرید لباس عروس بروید، زیرا با اینکه اکثر لباس‌ها درسایز بزرگ هم وجود دارند، اما نمونه آن‌ها در مغازه نیست. و شما چگونه خواهید توانست مهم‌ترین لباس زندگیتان را انتخاب کنید، اگر نتوانید قبل از خرید، آنرا پرو نمایید. لباس با سایز کوچک‌تر نیز حتی وقتی زیپ آنرا بالا نکشید هم به تنتان نمی‌رود.

شما هیچ وقت به اینکه شاید یک نفر بخواهد با شما قرار بگذارد فکر نمی‌کنید. وقی مردی شروع به صحبت با شما می‌کند، فکر می‌کنید که قصدش تنها یک دوستی معمولی است. شما جهت پیش قدم شدن برای شروع یک رابطه جدید اعتماد به نفس ندارید چه برسد به اینکه باور کنید که شخصی برای شروع رابطه پیش قدم شود. پیش خود فکر می‌کنید که حتما اشتباه متوجه شده‌اید. سعی می‌کنید تا مردان را گیر بیاندازید زیرا که نیازمند تجربه چنین رابطه‌ای هستید و فکر می‌کنید اگر لاغر بودید حتما چنین موردی را تجربه کرده بودید. اما اگر واقعا آن مرد را دوست دارید، اشکالی ندارد.

اما این فقط در مورد مردان صادق نیست. شما فکر می‌کنید که حتی دختران زیبا نیز حاضر به دوستی با شما نخواهند بود. تصور می‌کنید که از اینکه با شما دیده شوند خجالت می‌کشند یا نمی‌توانند مشکل شما را درک کنند و با چشم حقارت به شما نگاه می‌کنند. شما هیچ وقت نمی‌توانید در بحث‌های آن‌ها راجع به مد لباس، خرید، رابطه با مردان و زیبا به نظر آمدن شرکت کنید. بین خودتان و آن‌ها شکاف عمیقی حس می‌کنید. و گفتن اینکه شما در حال تصور این موارد هستید غیر ممکن است. هیچ کس هرگز راجع به این موضوع با شما صحبت نخواهد کرد و خودتان نیز نمی‌توانید بحث را به سمت این موضوع هدایت کنید. و اگر این نکته را ذکر کنید که نیاز به کاهش وزن دارید و اینکه مجبورید از قسمتی از فروشگاه که لباس‌هایی با سایز بزرگ دارد خرید کنید، از آن‌ها خجالت می‌کشید و آن‌ها نسبت به شما احساس برتری پیدا می‌کنند. و این برای شما عادت می‌شود که با میان آوردن چنین موضوعاتی دیگران را ناراحت نکنید و راجع به آن‌ها صحبت نکنید.

شما همواره در فکر این موضوعات به سر می‌برید. اینکه در نظر دیگران چگونه‌اید، چقدر جا اشغال می‌کنید، یا اینکه وقتی فاصله صندلی تا میز را زیاد می‌کنید تا خود در آنجا شوید و کسی مجبور شود به سختی از فاصله پشت صندلی شما رد شود، یا اینکه آیا در یک آسانسور شلوغ جا می‌شوید یا خیر.

وقتی کسی به شما می‌گوید که زیبا هستید شما تصور می‌کنید او به اجبار چنین چیزی می‌گوید و به حرف خود اعتقاد ندارد، نه به این دلیل که اعتماد به نفس ندارید یا خود را لایق نمی‌دانید. وقتی کسی از باهوش بودن یا شوخ بودن شما تعریف می‌کند آن را قبول دارید. اما وقتی از زیبایی شما تعریف می‌کنند لبخندی می‌زنید و تشکر می‌کنید و خود به آن اعتفاد ندارید و با خود فکر می‌کنید آخر چگونه چنین حرفی می‌تواند راست باشد.

شما نمی‌توانید روی پاهای شوهر خود بنشینید زیرا که می‌ترسید پاهای او به دلیل وزن بالای شما درد بگیرد. و نمی‌خواهید که حالت‌های مختلف را امتحان کنید زیرا از اینکه وزنتان بر او فشار بیاورد واهمه دارید.

سلامتی برای شما به یک موضوع وحشتناک تبدیل شده. از اینکه سالم هستید یا نه می‌ترسید حتی اگر در حال حاضر کاملا سالم باشید. در زنان دچار اضافه وزن احتمال ناباروری یا مشکلات حین بارداری برای نوزاد و خود مادر بیشتر است. شما درباره دیابت، فشار خون بالا، ریسک بالا‌تر برای ابتلا به انواع سرطان فکر می‌کنید. به اطراف خود نگاه می‌کنید و هیچ فرد پیری را که چاق باشد نمی‌بینید و به مرگ در جوانی می‌اندیشید.

خواندن مجلات زنانه باعث حسادت شما می‌شود. هیچ کدام از لباس‌های طراحی شده برای شما مناسب نیستند. وقتی که بهترین لباس ماه انتخاب می‌شود، بخشی را هم به عنوان قسمت افراد چاق با اندام گرد (curvy) در نظر می‌گیرند. معنی آن این است که اگر شما اضافه وزن دارید حتما اندام شما به آن شکل است و مدل‌هایی برای کسانیکه اندام گلابی شکل دارند یا چاقند و بالاتنه بزرگ دارند، در نظر نمی‌گیرند. شما نمی‌توانید از بین این لباس‌ها انتخاب کنید زیرا که هیچ کدام از لباس‌های طراحی شده در مجلات در سایز شما، در دسترس نیستند.

شما به تعداد زیادی از مغازه‌ها برای خرید نمی‌توانید بروید. وقتی همسر شما یک لباس زیبا را در وی‌ترین مغازه‌ای می‌بیند و به شما پیشنهاد می‌کند که داخل مغازه شوید و لباس را ببینید، بهانه‌ای می‌آورید چون نمی‌خواهید تصدیق کنید که حتی بزرگ‌ترین سایز موجود در مغازه ممکن است برای شما خیلی تنگ و کوچک باشد.

این موارد زندگی مرا خراب نکرده و اعتماد به نفس مرا از بین نبرده است. من اجازه ندادم که این‌ها سایر جوانب زندگی مرا نابود کند، جوانبی که باعث خوشحالی من می‌شوند. اما این مشکلات همیشه وجود دارند. شما هیچوقت نمی‌توانید فراموش کنید که چاق هستید. در هر نگاهی از جانب دیگران به یاد سایز بزرگ خود می‌افتید بدون توجه به زمینه آن. مواردی که چاقیتان را به شما یاداوری می‌کنند از اطراف شما منشا می‌گیرند همچنین از درون خود شما.

شاید این مطالب را هم بپسندید