آیا شما بر خلاف انچه به نظر میرسد، یک شاعر هستید؟
آیا سالهاست که در این فکرید که اگر یکی دوتا شعربنویسید هم بد نیست؟ اما وقتی آنها را روی کاغذ میآورید، به نظر میرسد که اصلا خوب نیستند. اما شعر چیزی نیست که در مورد آن قضاوت شود، بلکه شعر خلق زیبایی است.
سوزان گلد اسمیت، نویسنده کتاب «آزادی در زندگی، با استفاده از کلمات» میگوید: این کار روشی است برای یافتن ضمیر ناخودآگاهتان. مردم میتوانند از این روش برای پیدا کردن آنچه که به آن حس رویایی میگویند استفاده کنند. به این ترتیب ارتباط با آنچه که بدن سعی دارد بگوید، ممکن خواهد شد.
نوشتن تا رسیدن به خود جدیدتان:
شعر سرودن میتواند وسیلهای برای خلق خود جدیدتان باشد. (که با کاهش وزنتان بهتر و بهتر میگردد.) وقتی سعی دارید به افراد بگویید که چقدر زیبا و شایسته هستند، معمولا آن را قبول نمیکنند و به حساب تعارف میگذارند، ولی وقتی در مورد شرایطی که در آنها احساس زیبایی میکنید، شعر میگویید، پذیرش و باور اینکه واقعا زیبایید، برایتان سادهتر خواهد بود.
البته شعر سرودن برای یک شاعر، ساده به نظر میرسد. اکثر افراد از خلاقیت وحشت دارند، وقتی به خود میگویید، من در تمام طول عمرم آدم خلاقی نبودهام، پیدا کردن شجاعت و جرات انجام چنین کاری، بسیار سخت خواهد بود.
چند بار تا حالا فکر کردهاید که نوشتن را شروع کنید، یا نقاشی کردن یا درست کردن دسته گل، ولی به محض آنکه کلمه اول را روی کاغذ آوردید، احساس میکنید که خیلی احمقانه به نظر میرسد یا نقاشیتان خیلی کودکانه است یا اینکه دسته گلتان متناسب با گلدان نیست. اما نه! شعر را وسیلهای برای استفاده خودتان قرار دهید.
با استفاده از کتابهای آموزشی شعر سرودن را آغاز کنید:
– به جمعآوری کلمات بپردارید: کلماتی را که مرتبط با تصور ذهنی از خودتان یا حتی غذاست، از روزنامه یا مجله ببرید و فقط با آنها بازی کنید. به این کار به منزله یک بازی بنگرید. ابزار اصلی شعر، کلمات هستند. همچنین میتوانید در یک لغتنامه به دنبال کلمات مورد علاقه خود بگردید.
– از جملات آغازین که ذهن شما را برای سرودن شعر تحریک میکنند استفاده کنید: برای سرودن شعر از شیوههای مختلفی میتوانید استفاده کنید. یکی از این روشها نوشتن جمله آغازین است مانند: من ——- هستم، من میخواهم که ——— بشوم، من در گذشته —— بودم. به این ترتیب با این بازی میتوانید دوباره ارتباط خود را با کلمات برقرار کنید. وقتی که آماده میشوید تا شعری بگویید، از این جملات استفاده کنید و ببینید که چقدر سریع شعر در ذهن شما ظاهر میگردد. در اینجا نمونههای دیگری نیز ارائه شده:
اسم محرمانه من —————– است.
من در آینده ———————–
من از منطقهای آمدهام که ————————
من میخواهم که —————————– به نظر برسم.
من ————————- را فراموش میکنم.
من —————————— را به یاد میآورم.
اسم حقیقی من —————————- است.
– آنچه میخواهید را با زبان خود طلب کنید: شیای را در طبیعت در نظر بگیرید که احساس میکنید صفتی را که شما نیاز دارید دارد، آن را توصیف کنید، به آن نام جدیدی بدهید و از او بخواهید تا چیزی را که شما خواهان آن هستید، برایتان بیاورد. برای مثال: «قاصدک: برای من نیهای ظریف خود را بیاور.»
– گلد اسمیت میگوید: خود را به اینکه اصول شعر باید چگونه باشد، محدود نسازید. خیلی از مردم گمان میکنند که شعر حتما باید دارای قافیه باشد. البته به طور حتم زیباییای که قافیه به شعر میدهد ارزش سر و کله زدن با آن را دارد. اما من گاهی آن را نفی میکنم زیرا که واقعا دایره انتخاب کلمات شما را محدود میکند. همچنین تعریف اصلی شعر این است که لازم نیست مانند انواع دیگر متنها اندازه خطوط معینی داشته باشد، میتواند هر فضایی که شما بخواهید اشغال کند و در هر کجا که بخواهید خطی را قطع کرده و به خط بعدی بروید. پس میتوانید یک شعر لاغربگویید: یعنی در هر خط از تعداد کلمات کمی استفاده کنید.