۷ راه ساده برای نه گفتن

آیا «نه» گفتن برایتان سخت است؟ آیا همیشه سعی دارید در برابر دیگران مهربان باشید به این قیمت که خودتان را فدا کنید؟

خب فقط شما این‌طور نیستید. قبلاً «نه» گفتن برای من هم مشکل بود چون نمی‌خواستم احساسات طرف مقابلم را جریحه‌دار کنم.

مثلاً هر وقت از من درخواست کمک می‌شد این کار را می‌کردم حتی اگر کار‌های مهمی داشتم که باید انجام می‌دادم. گاهی اوقات این کمک‌ها ۲-۳ ساعت یا حتی بیشتر وقتم را می‌گرفت. در نهایت مجبور می‌شدم کمتر بخوابم تا کار‌های عقب مانده‌ی خودم را انجام دهم. این مشکل که نمی‌دانستم چطور نه بگویم در مورد مراجعه کننده‌ها، همکاران کاری و حتی فروشندگان هم صدق می‌کرد.

بعد از مدتی فهمیدم که تمام این وقت‌هایی که نه نگفته‌ام (در حالی که باید می‌گفتم) اصلاً به نفعم نیست. داشتم وقت و انرژی بسیار زیادی برای دیگران می‌گذاشتم و برای خودم وقت و انرژی کافی نمی‌گذاشتم. این ناامید‌کننده بود چون خودم مقصر بودم. به تدریج متوجه شدم که اگر بخواهم برای شخص خودم وقت بگذارم، باید یاد بگیرم نه بگویم.

چرا نه گفتن برایمان سخت است؟

برای این که یاد بگیریم نه بگوییم ابتدا باید بفهمیم چه چیزی مانع این امر می‌شود. این موانع در ذیل آمده‌اند:

دوست دارید کمک کنید. قلب مهربانی دارید. نمی‌خواهید دست رد به سینه‌ی کسی بزنید و دوست دارید تا جایی که می‌توانید کمک کنید حتی اگر وقتتان را بگیرد.

از این می‌ترسید که بی‌ادبی کرده باشید. من این‌طور تربیت شدم که نه گفتن به خصوص به بزرگ‌تر‌ها بی‌ادبی است. این طرز تفکر در فرهنگ کشور‌های آسیایی رایج است چون در این فرهنگ‌ها آبروداری و رعایت آداب اهمیت دارد. منظور از آبروداری این است که شأن دیگران را حفظ کنیم (و آبرویشان را نبریم).

تمایل به پذیرفتن خواسته‌های دیگران. نمی‌خواهید به خاطر مخالفت کردن از گروه بیگانه شوید. به همین دلیل درخواست‌های دیگران را می‌پذیرید.

ترس از اختلاف. از این می‌ترسید که اگر به طرف مقابل جواب منفی بدهید از دستتان عصبانی شود. شاید این جواب شما به یک درگیری بد منتهی شود. حتی اگر این اتفاق نیافتد ممکن است ناراحتی پیش بیاید و نتایج بدی در آینده به بار بیاورد.

ترس از از دست رفتن فرصت‌ها. شاید از این نگران باشید که نه گفتن فرصت‌هایتان را از شما بگیرد. مثلاً از همسر یکی از مراجعه کننده‌های من خواسته شده بود به بخش دیگری از شرکت منتقل شود. اما او گروهش را دوست داشت و به این تغییر تمایلی نداشت. با این حال نمی‌خواست جواب منفی بدهد چون می‌ترسید این کار باعث شود در آینده فرصت ترفیع رتبه را از دست بدهد.

نمی‌خواهید پل‌های پشت سرتان را خراب کنید. بعضی از مردم جواب منفی را به معنی رد شدن برداشت می‌کنند. شاید این کار پل‌های پشت سر را خراب کند و روابطتان را به هم بزند.

اگر با هر یک از این دلایل موافقید و چنین حسی دارید مرا هم در حس خودتان شریک بدانید. قبلاً من هم چنین دلایلی داشتم. اما در تجربه‌ای که از روبرویی با دیگران در کار و زندگی داشتم به این نتیجه رسیدم که این دلایل ذهنی غلط هستند. نه گفتن نشانه‌ی بی‌ادبی نیست؛ نشانه‌ی مخالفت هم نیست. نه گفتن به این معنی نیست که قرار است درگیری پیش بیاید یا فرصت‌های آینده از دست بروند. نه گفتن به هیچ وجه پل‌های پشت سر را خراب نمی‌کند. این‌ها عقاید ذهنی نادرستی هستند.

در نهایت نحوه‌ی نه گفتن است که اهمیت دارد نه خود نه گفتن که روی نتیجه اثر می‌گذارد. هر چه باشد شما هم مثل همه اولویت‌ها و نیاز‌های خودتان را دارید. نه گفتن یعنی احترام و ارزش قائل شدن برای زمان و فضای خودتان. نه گفتن حق مسلم شماست.

۷ راه ساده برای نه گفتن

به جای این که این موضوع را کاملاً نادیده بگیرید بهتر است راه درست نه گفتن را بیاموزید. وقتی شروع به این کار کردم متوجه شدم که آن‌قدر‌ها هم که فکر می‌کردم بد نیست. دیگران موقعیت مرا درک می‌کردند و به هیچ وجه ناراحت نمی‌شدند. در واقع ترس از نه گفتن فقط در ذهن ماست.

اگر نمی‌دانید چطور باید نه بگویید این ۷ راه را به شما پیشنهاد می‌کنم. از هر روشی طبق موقعیتی که دارید استفاده کنید.

۱) «الآن نمی‌توانم این کار را انجام دهم چون در این لحظه اولویت‌های دیگری دارم»

اگر سرتان خیلی شلوغ است و وقت کار خواسته شده را ندارید این روش مناسب است. این به طرف مقابل نشان می‌دهد که در آن لحظه درگیر هستید و بهتر است این درخواست و درخواست‌های دیگرش را مطرح نکند. اگر فکر می‌کنید این کار ساده‌ترش می‌کند می‌توانید به فرد مقابل بگویید که درگیر چه کاری هستید تا بهتر بتواند موقعیتتان را درک کند. وقتی خیلی کار دارم و سرم شلوغ است از این روش استفاده می‌کنم.

۲) «الآن وقت خوبی نیست چون وسط انجام کاری هستم. موافقی در فلان زمان به این کار رسیدگی کنیم؟»

شاید زیاد اتفاق بیافتد که وقتی وسط انجام کاری هستید ناگهان از شما درخواستی شود. گاهی دوستان یا همکارانم وقتی در جلسه هستم یا دارم کار مهمی انجام می‌دهم به من زنگ می‌زنند. این کار برای متوقف کردن (موقتی) درخواست مفید است. اول به طرف مقابل می‌گویید که حالا زمان خوبی نیست و درگیر هستید. بعد زمان دیگری را پیشنهاد می‌دهید تا نشان دهید که حاضرید به او کمک کنید (البته وقتی شرایطتان مساعد باشد). بدین ترتیب طرف مقابل حس نمی‌کند کاملاً درخواستش را رد کرده‌اید.

۳) «خیلی دوست داشتم این کار را بکنم ولی…»

معمولاً از این جمله به عنوان روش آرامی برای نه گفتن به طرف مقابل استفاده می‌کنم. این کار تشویق کننده است چون به طرف مقابل نشان می‌دهد شما از فکر انجام آن کار راضی هستید (البته اگر واقعاً راضی هستید این را بگویید) و هیچ مشکلی ندارد. معمولاً وبلاگ‌نویس‌های دیگر و همکاران به من پیشنهاد‌هایی برای همکاری می‌دهند و گاهی نمی‌توانم با آن‌ها همکاری کنم و به این صورت آرام به آن‌ها جواب منفی می‌دهم. ایده‌هایی که می‌دهند واقعاً عالی هستند اما من نمی‌توانم در آن‌ها مشارکت داشته باشم چون قبلاً به کار دیگری متعهد شده‌ام (شماره ۱) یا نیاز‌های دیگری دارم (شماره ۵).

۴) «بگذار اول در موردش فکر کنم و بعد جواب بدهم»

این جواب بیشتر شبیه به «شاید» است تا «نه» قطعی. اگر به کار مورد نظر علاقه دارید اما هنوز مطمئن نیستید که بخواهید جواب مثبت بدهید از این روش استفاده کنید. گاهی ایده‌ی خیلی خوبی به من پیشنهاد می‌شود که مطابق با نیاز‌هایم است اما نمی‌خواهم فوراً خودم را به انجام آن کار متعهد کنم چون برای فکر کردن در موردش به زمان نیاز دارم. گاهی مسائل دیگری به ذهنم می‌رسد و دوست دارم قبل از متعهد شدن در مورد تصمیمم مطمئن شوم. اگر طرف صادقانه درخواست کرده باشد مطمئناً با کمال رضایت مدتی منتظر خواهد ماند. تاریخ یا زمان معینی (مثلاً ۱-۲ هفته) را مشخص کنید و بگویید که در آن زمان جوابتان را خواهید داد.

اگر اصلاً به پیشنهاد طرف مقابل علاقه‌ای ندارید به او امید بیهوده ندهید. از روش‌های شماره ۵، ۶ یا ۷ که قطعی هستند استفاده کنید.

۵) «این پیشنهاد فعلاً مطابق با نیاز‌های من نیست اما اگر در آینده فرصتی پیش آمد حتماً تو را در نظر خواهم داشت»

اگر کسی فرصت/ معامله‌ای به شما پیشنهاد داده که مناسبتان نیست، رک و راست به او بگویید که این پیشنهاد مطابق نیاز‌های شما نیست. در غیر این صورت بحث در مورد آن ممکن است بیش از حد لازم طول بکشد. این خیلی خوب است که به طرف بگویید پیشنهاد او هیچ مشکی ندارد اما شما به دنبال چیز دیگری هستید. در عین حال وقتی به او می‌گویید که در آینده او را در نظر خواهید داشت نشان می‌دهد که ممکن است فرصت‌های آینده را بپذیرید.

۶) «من فرد مناسبی برای کمک به تو در این مورد نیستم. چرا از فرد x کمک نمی‌خواهی؟»

اگر درخواستی از شما شده که ۱) کار زیادی در مورد آن از دستتان برنمی‌آید، ۲) منابع لازم برای کمک را ندارید، به طرف مقابل بگویید که سراغ فرد نامناسبی آمده است. در صورت امکان آن‌ها را به فرد دیگری ارجاع دهید، مثلاً کسی که می‌شناسید، کسی که ممکن است فرد مناسبی برای کمک را بشناسد یا حتی سازمانی که می‌تواند کمک کند. من همیشه فرد دیگری را پیشنهاد می‌دهم تا کسی که درخواست کرده احساس نکند به بن‌بست خورده است. با این روش طرف مقابل را در جهت درستی هدایت می‌کنید.

۷) «نه، نمی‌توانم»

ساده‌ترین و مستقیم‌ترین راه برای نه گفتن. برای نه گفتن موانع زیادی برای خودمان می‌تراشیم. همان‌طور که قبلاً در این مقاله گفتم این موانع خودساخته هستند و به هیچ وجه درست نیستند. این‌قدر در مورد نه گفتن فکر نکنید و مستقیم و راحت جواب منفی بدهید. وقتی ببینید که واکنش طرف مقابل حتی نصف آنچه فکر می‌کردید بد نیست متعجب خواهید شد.

یاد بگیرید به درخواست‌هایی که مطابق با نیاز‌های شما نیستند نه بگویید. وقتی موفق شدید می‌بینید این کار واقعاً چقدر راحت است. وقت بیشتری بری خودتان، کارتان و اولویت‌های شخصی‌تان دارید. در مورد من که این طور است و از این که شروع به این کار کرده‌ام خیلی خوشحالم.

شاید این مطالب را هم بپسندید