خودتان را خوشاندام بدانید
وقتی که در چاقترین حالتم بودم و وزنم بسیار زیاد بود در یک لحظه به خودم آمدم و دیدم که دیگر مدتهاست در آینه به خودم نگاه نمیکنم. جوراب شلواریهایم را برعکس پوشیده بودم و متوجه این مسئله نشده بودم تا زمانی که به دستشویی جان لوئیس رفتم.
به صورت خودآگاه نبود که دیگر در آینه به خودم نگاه نمیکردم. فقط به تدریج در طول ۱۰ سال گذشته خودم را از یاد برده بودم. با هر کیلویی که به وزنم اضافه میشد کمتر تمایل پیدا میکردم اثری از وجود دایان کوک ببینم.
البته میدانستم که اگر لباسهایم را دربیاورم و نگاه خوب و دقیقی به اندامم بیاندازم اصلاً از بدنم خوشم نخواهد آمد و معنیاش این بود که باید دست به کار شوم. پس این تجربهی کاملاً خارج از بدنم را شروع کردم. داشتم با همان بدن به زندگیام ادامه میدادم، مثل همیشه زیاد میخوردم و مینوشیدم اما دیگر به خودم در آینه یا شیشهی مغازه نگاه نمیکردم تا وجود فیزیکیام را آنطور که هست بپذیرم.
وقتی موهایم را سشوار میکشیدم یا آرایش میکردم از یک آینهی کوچک استفاده میکردم تا فقط سرم را ببینم. بدتر از همه شروع به حسادت به زنان لاغرتر از خودم کردم که تعدادشان هم بسیار زیاد بود. چرا من نمیتوانم اندامی مثل شریل کول داشته باشم؟ زندگی خیلی ناعادلانه است! جدا از این واقعاً شریل کول را تحسین نمیکردم. بین خودمان باشد، به نظرم هیچ استعدادی ندارد اما این مهم نیست. او بسیار خوشاندام است و این احساس افسوس شدیدی در من ایجاد میکرد. نه، من واقعاً خوشحال نبودم اما چون در نادیده گرفتن خودم مهارت پیدا کرده بودم هیچ وقت نمیپذیرفتم که خوشحال نیستم.
تا روزی که یکی از دوست پسرهای بسیار قدیمیام به من گفت که اگر لاغرتر بودم بیشتر از من خوشش میآمد و من هم با عصبانیت تمام، آرام وارد صف کاهش وزن شدم و بقیهی داستان را هم که میدانید.
بخشی از مبارزهی کاهش وزن این است که افراد چاق نمیتوانند تصویر مثبتی از ظاهر، احساس و رفتارشان در حالت لاغری داشته باشند. و چون نمیتوانند خودشان را در یک پیراهن تنگ قرمز روشن سایز ۱۲ یا شلورا جین تنگ مجسم کنند بسیاری از آنها هیچ وقت به این اندام نمیرسند.
نمیتوانم بگویم چندین بار شده که کسانی که در حال کاهش وزن هستند از روی ترازو پایین آمده و با این که دو کیلوگرم وزن کم کرده بودند با ناامیدی آهی کشیده و گفتهاند: «هفتهی بعد دوباره برمیگردد. من میدانم که بدنم این طور است». بدون این که متوجه باشند خودشان کاهش وزنشان را خراب کردهاند. تصویر ذهنیای که از خودشان دارند همیشه چاق است و این دو کیلوگرم کاهش وزن به نظرشان اتفاقی است. این پیروزی ذهن بر جسم است اما در جهت منفی.
اما تجسم در صورتی که در جهت مثبت مورد استفاده قرار بگیرد سلاحی مرگبار برای مبارزه با چاقی است. در اوایل دههی هفتاد دو متخصص سرطان امریکایی دریافتند که تکنیکهای تجسم نتایج خارقالعاده و غیر منتظرهای دارد که به بیماران کمک میکند بر سرطان غلبه کنند. مرکز مشهور کمک به بیماران سرطانی بریستول هم تجسم را توصیه میکند و آن را به بیماران مراجعه کننده آموزش میدهد.
در واقع ثابت شده که بازیکنان گلفی که سعی دارند با تجسم ضرباتشان را بهبود بخشند و کسانی که واقعاً به زمین میروند و تمرین میکنند به یک اندازه پیشرفت میکنند.
اگر تجسم نبود تمام ورزشکاران المپیک کجا بودند؟ آیا میتوانید یوسین بولت را در حال تکرار این مانترا تصور کنید: «من میخواهم دوم شوم. باید دوم شوم»؟! البته که نه. به همین دلیل است که اگر میخواهید لاغر شوید باید دیگر خودتان را چاق تصور نکنید و خودتان را لاغر ببینید.
تکنیکهای تجسم زیادی در اینترنت هست و هر روز باید چند دقیقهای را در سکوت و آرامش تمرین کنید. هر چه بیشتر تمرین کنید بیشتر نتیجه میگیرید. ارزشش را دارد که کمی تحقیق کنید و مناسبترین تکنیک را پیدا کنید. اما اول باید تصویری خوشاندامتر، سالمتر و شادتر از خودتان در ذهنتان داشته باشید و باور کنید که میتوانید به آن دست پیدا کنید. سناریوهایی را در ذهنتان تمرین کنید مثلاً به رستوران بروید و غذای سالم را انتخاب کنید، خودتان را در حالی تصور کنید که لباس تنگ و زیبایی به تن دارید، از هر لقمهی غذا نهایت لذت را میبرید و بعد از خوردن دسر صرف نظر میکنید. یا تصور کنید که به بار رفتهاید و به جای آن که مثل همیشه ۸ لیوان ودکا بخورید، فقط سه لیوان ودکا با نوشابهی رژیمی مینوشید.
حالا همگی چشمهایتان را ببندید، آرام شوید و خودتان را لاغر تجسم کنید. باور کنید این کار نتیجه میدهد.