آدم چاق درون

وقتی مراجع از در وارد شد احساس کردم موجی از ناراحتی اتاق را پر کرد. با بی‌رمقی وسایلشان را روی مبل کناری گذاشتند و روبروی من نشستند. در نگاهشان خستگی ناشی از یک کشمکش موج می‌زد، مثل این که از یک جنگ برگشته باشند.
پرسیدم: حالتون چطوره؟
به سنگینی جواب دادن: خوب نیستم!
ازشون خواستم “خوب نیستم” رو برام توضیح بدن.
گفتن: “امروز یکی از روزهاییست که از صبح حالم خوب نیست. یاد اون موقع‌ها افتادم که لباس‌های زیبایی می‌پوشیدم، یاد اون کاپشن سرمه‌ای که هر وقت می‌پوشیدم حس می‌کردم زیباتر از همیشه به نظر میام… حالا هیچکدوم نیستن! حالا من مانده‌ام و این لباس‌های گشاد که سه تا آدم معمولی توش جا میشن. از صبح یکی در درونم میگه چاقی دیگه جزئی از من شده و هیچ وقت لاغر نمیشم… میگه چقدر زشت شده‌ام… میگه دیگه همینه که هست! تو چاقی! لاغری خوبه ولی تو از عهده‌اش برنمی‌آیی. “
پرسیدم همیشه این احساس رو دارین؟
گفتن: “نه، یک روزایی بیشتر میشه. مثل یک حمله است. یکهو میاد ولی کل روز حال من رو می‌گیره. مدام باید بهش بگم به این یا اون دلیل اشتباه می‌کنه. باید باهاش کلنجار برم. بعضی مواقع سرش داد می‌زنم که ساکت باشه. ولی نمیشه و با من می‌مونه و من از پسش برنمیام. “
احساسشونو درک می‌کردم. چقدر حس بدی می‌تونه باشه که یکی از درون خودت بهت بگه زشتی! خواستنی نیستی! و بدتر از اون از عهده تصمیمی که گرفتی برنمی‌آیی! نمی‌تونی! تو چاقی و همیشه چاق می‌مونی و نمی‌تونی به آرزوی لاغری برسی! من ایشان را درک می‌کردم ولی چون فردی را که در درون ایشان باعث این همه رنجش و آزردگی شده بود می‌شناختم متوجه شدم که عدم شناخت همین آدم درونشان موجب همه این آزردگی‌ها شده، این خستگی را به بار آورده و ایشان را ناامید کرده است.
این فرد درون ما که هر از چند گاهی به ما حمله می‌کند و مولد احساس چاقی، زشتی، ناتوانی و بی‌کفایتی استاسم دارد و اسمش آدم چاق درون است. آدم چاق درون مثل هر کس دیگری وظایفی دارد! وظیفه او این است که شما را متقاعد کند ناتوان و زشتید! متقاعد کند از عهده چاقی خود برنمی‌آیید و هیچ وقت به اندام دلخواهتان نمی‌رسید! او عاشق خوراکی است و هیچ چیزی مثل پرخوری‌های بیهوده برایش خوشایند نیست! مسلماً وقتی شما تصمیم می‌گیرید درست و به اندازه مناسب غذا بخورید او را از لذتهایش محروم می‌کنید. بنابراین او تمام تلاشش را می‌کند که شما را منصرف کند و از آنجایی که در درون شماست و شما را بهتر از هر کسی می‌شناسد، می‌داند چطور با شما صحبت کند که متقاعد شوید!
وقتی اینها را برای مراجعم توضیح دادم مثل این بود که دریچه‌ای را به رویش باز کرده باشم که مناظر آشنایی را با رنگ و شکل جدید به او نشان می‌داد. ابروهایشان که به هم گره خورده بود باز شد. در چشمهایشان می‌دیدم خیلی از موقعیت‌هایی را که در دام آدم چاق درونشان گرفتار شده بودند را به یاد می‌آورند.
با اشتیاق پرسیدند: “چکار کنم که در دامش نیفتم؟ اون می‌دونه منو چطور به دام بندازه. من حالا شناختمش، ولی چکار کنم که گولم نزنه؟”
گفتم: “راه حل ساده‌ای داره. همه ما فیلم سینمایی می‌بینیم. یک فیلم هر قدر هم زیبا و جذاب باشه باز فقط یک فیلمه! شما ممکن است آنچنان جذب فیلم شوید که در بعضی لحظات فکر کنید بازیگر نقش اول آن شمایید! ولی اگر تلفنتان زنگ بخورد یا کسی صدایتان بزند به زندگی عادی برمی‌گردید. شما مسلماً با شخصیت‌های فیلم وارد بحث نمی‌شوید. کلنجار نمی‌روید. نمی‌خواهید آنها را متقاعد کنید. فقط آنها را مشاهده می‌کنید… شما از فیلمی که می‌بینید جدا هستید!
با آدم چاق درونتان مثل یک فیلم برخورد کنید. او هنرپیشه‌ایست که نقشش را خوب بازی می‌کند، ولی از شما جداست. شما فقط دارید یک فیلم می‌بینید، همین! با او کلنجار نروید، برایش توضیح ندهید، حتی می‌توانید صدایش را کم کنید که مزاحمتان نشود. او وقتی زمانش به پایان برسد مثل یک فیلم تمام می‌شود! حتی می‌توانید خاموشش کنید.
آدم چاق درون شما مثل یک دوست مزاحم است که از هم‌صحبتی با او لذت نمی‌برید. چطور می‌شود از شر چنین دوستی خلاص شد؟ مسلماً “بی‌اعتنایی” بهترین راه دور کردن اوست.
وقتی با آدم چاق درونتان کلنجار نمی‌روید، وقتی فقط مشاهده‌اش می‌کنید و بهش گوش نمی‌دهید، در اصل به او بی‌اعتنایی کرده‌اید و ممطمئن باشید کم‌کم او هم مثل همان دوست مزاحم از شما خداحافظی می‌کند! وقتی آدم چاق درونتان به شما حمله می‌کند خود را از او جدا کنید و به کارهای معمولتان بپردازید. او کلی حرف می‌زند و می‌رود و شما حتی رفتنش را هم متوجه نمی‌شوید!

روانشناس سیبیتا

آدم چاق درون بیشتر بخوانید »

چاقی کودکان

چاقی در ۱۳ سالگی پیشگویی کننده قوی چاقی در بزرگسالی است. بنابراین مطلوب‌ترین زمان برای پیشگیری از اضافه‌وزن کودکی که به چاقی در دوران بزرگسالی می‌انجامد فاصله هفت تا دوازده سالگی است. اما متاسفانه در جامعه، این دوره سنی همراه با داشتن پول توجیبی و خرید خوراکی‌های ناسالم از بوفه‌های مدارس و بازی‌های کامپیوتری و چاق‌تر شدن بچه‌هاست.
از طرفی تبدیل چاقی نوجوانی به چاقی بزرگسالی در دختران سه برابر بیشتر از پسران است. پس دختران عزیز سرزمین من در زمان بلوغتان به وزنتان هم توجه کنید. شما شایسته اندامی زیبا هستید.

کارشناس تغذیه سیبیتا

چاقی کودکان بیشتر بخوانید »

شکلات و برنامه لاغری

یکی از مراجعین ما نوجوان پانزده ساله‌ای است که مثل تمام نوجوان‌ها به ظاهر و زیبایی خودش بسیار توجه دارد و چون بیش از ۲۰ کیلو اضافه‌وزن دارد از این قضیه بسیار رنج می‌برد. وقتی با هم صحبت می‌کردیم با همان معصومیتی که در چشمهایش بود گفت میداند که اگر شکلات نخورد وزن کم می‌کند ولی اصلاً نمی‌تواند چلوی خودش را بگیرد. وقتی شکلات می‌بیند آب دهانش راه می‌افتد، بی‌اختیار به طرف آن می‌رود ، سریع پوستش را جدا می‌کند، در دهان می‌گذارد و می‌بلعد!
به او گفتم در برنامه لاغری سیبیتا همه‌چیز می‌تواند بخورد حتی شکلات! ولی باید واقعاً از خوردنش لذت ببرد. اینطوری شکلات می‌تواند لاغرش کند نه این که باعث افزایش وزنش شود.
با تعجب مرا نگاه می‌کرد. برایش توضیح دادم که یک تکه کوچک شکلات وقتی درست خورده شود می‌تواند لذت به‌مراتب بیشتری از خوردن یک تخته بزرگ شکلات به ما بدهد!
وقتی چطور خوردن شکلات را برایش توضیح دادم خیلی خوشحال شد، چون الآن می‌توانست هم خوراکی مورد علاقه‌اش را بخورد و هم لاغر شود.

روانشناس سیبیتا

شکلات و برنامه لاغری بیشتر بخوانید »

سبکی جسم و روح

مهمترین کار سیبیتا کار بر روی انگیزه و روحیه آدمهاست. برام خیلی جالبه که گاهی وقتها مراجعینمون با حالت روحی بدی میان اما در نهایت با لبخند از اینجا خارج میشن. خوشحالم که با گروهی پر از انرژی مثبت کار می‌کنم. وقتی همه افراد یک مجموعه بتونند خوب فکر کنند، این انرژی به کل مجموعه و در نهایت به تک‌تک مراجعین منتقل میشه.
کاش ما آدما یاد بگیریم هر وقت مشکلی پیش میاد با آرامش خاطر بگیم “این هم می‌گذرد” و واقعاً هم می‌گذره و یه روزی به یه خاطره و یه تجربه تبدیل میشه.
سیبیتا در کنار سبکی جسم، واقعاً به آرامش روح آدما کمک می‌کنه.

کارشناس تغذیه سیبیتا

سبکی جسم و روح بیشتر بخوانید »

آشتی با خود

کاش می‌شد این تعبیر غلط از ذهنها پاک شود که لاغر شدن مساوی کم خوردن است. واقعاً برام عجیبه که بیشتر مراجعینم تنها روش لاغری رو همیشه این می‌دونستن. آنقدر به این بدن بیچاره‌شون سخت گرفتن که به اصطلاح بدنشون هنگ کرده و دیگه باهاشون همراهی نمی‌کنه… وقتی بهشون میگم هرچی می‌خواید بخورید میگن اینطوری که چاق میشیم! در صورتی که تنها اینطوریه که میتونن با جسمشون آشتی کنن.
حالا یه چیز جالب دیگه این که آقایون کمتر این کارو با خودشون کردن! آقایون در زمینه کاهش وزنشون خیلی بهتر عمل می‌کنند چون دید مثبت‌تری دارند و قبلاً هم با بدنشان این همه بدرفتاری نکردن.
همه باید به ارزش وجودیمون پی ببریم و برای خودمون ارزش بیشتری قائل باشیم.

کارشناس تغذیه سیبیتا

آشتی با خود بیشتر بخوانید »

آرامش با برنامه لاغری سیبیتا

همیشه در زندگی به دنبال آرامش بوده و هستم. این شیوه غذا خوردن که هر روز آن را رعایت کرده‌ام، آرامش بیشتر و احساس رضایت بیشتری برایم به ارمغان آورده است و خودم را بیشتر دوست دارم.

سلیمه سیبیتایی

آرامش با برنامه لاغری سیبیتا بیشتر بخوانید »

نامه‌های روزانه

امروز چقدر خوشحال شدم از صحبت با یکی از مراجعین که روز اول دیدارمان، تمام جلسه به گریه ایشان گذشته بود.
بعد از چند جلسه مشاوره با ایشان، الان وقتی که با هم صحبت می‌کنیم، جز موج مثبت و شادی از ایشان چیزی نمی‌شنوم و نمی‌بینم.
ایشان گفتند: دیدشان نسبت به زندگی عوض شده. انگار دوباره متولد شده‌اند، مثل این که در حال رشد کردن هستند. نامه‌های روزانه برایشان لذت‌بخش شده و آنها را جور دیگری می‌بینند.
ایشان که معلم هستند، هر روز نامه روزانه خودشان را به مدرسه می‌برند و برای شاگردانشان می‌خوانند و به بچه‌ها می‌گویند: “اینها چیزهایی است که من اکنون یاد گرفته‌ام، شما از این سن یاد بگیرید تا زودتر از من رشد کنید!”

روانشناس سیبیتا

نامه‌های روزانه بیشتر بخوانید »

صبور باش دوست من!

اولین مراجع امروز صبح آقای ع بودند. مثل همیشه سروقت و مرتب آمده بودند و یک و نیم کیلو کاهش وزن داشتند، اما ناراضی بودند و احساس می‌کردند باید بیشتر از اینها باشد.
مرتب می‌گفتند من یک برنامه شش ماهه بستم که هر ماه پنج کیلو وزن کم کنم و الان از این برنامه عقب هستم.
البته نکته جالب و بسیار قشنگ صحبت‌هاشون این بود که مرتباً تاکید می‌کردند: می‌دانم هیچ کس مقصر نیست و من خودم مسئول کارهایم هستم.
وقتی ایشان این صحبت‌ها را می‌کردند در دل احساس غرور خوبی نسبت به سیبیتا داشتم و جداً و عمیقاً این همه آگاهی را تحسین میکردم، خوشحال بودم که دوستان خوب ما تا این درجات عالی در درون‌نگری و بهتر زیستن پیش رفته‌اند.
وقتی خوب تمام صحبت‌ها، گلایه‌ها و قدردانی‌ها تمام شد، سکوتم را شکستم و ابتدا تمام نقاط مثبت و عالی و آگاهانه صحبت‌هاشان را تحسین کردم، سپس گفتم:
آقای ع عزیز، آیا شما از بدنتان پرسیده‌اید که مایل است هر ماه پنج کیلو کم کند یا خیر؟
ایشان کلی متعجب شدند، توضیح دادم بدن ما هم شعور و شخصیت دارد و باید طبق میل و سلامت آن وزن کم کنیم، ضمن این که طبق تجربه‌های خودتان، هر بار کاهش وزن سریعی داشته‌اید خیلی سریع برگشته است.
آیا مایلید چند ماه دیگر دوباره برای لاغری به ما یا دیگران مراجعه کنید؟
ایشان بعد از کمی فکر گفتند: نه… می‌خواهم لذت ببرم، لاغر شوم و لاغر بمانم.
گفتم: پس لطفاً صبور باشید، هر آنچه به راحتی به دست می‌آید، به راحتی هم از دست می‌رود.
هر هدف مهمی بهایی دارد، بهای کاهش وزن را بپردازید، صبوری کنید و لذت ببرید!

روانشناس سیبیتا

صبور باش دوست من! بیشتر بخوانید »

تغییر و کاهش وزن

آقای ف یکی از مراجعان ما هستند که دو ماه پیش برای لاغر شدن به کلینیک ما آمدند. آن روز ایشان بسیار ناراحت بودند.
وقتی مشاوره روان‌شناسی با ایشان انجام شد، خواستند آنچه را که گفتم به صورت تیتروار برایشان روی کاغذ بنویسم که همیشه همراه داشته باشند. سه روز بعد که برای پشتیبانی تماس گرفتم، از هیجانی که در صدای ایشان بود شوکه شدم! اصلاً باورم نمی‌شد ایشان همان فرد سه روز پیش باشه!
با موفقیت در طول اولین دوره‌شان دو و نیم کیلو وزن کم کردند و روند کاهش وزنشان خیلی خوب و سالم پیش می‌رود.
ایشان بعد از هر جلسه مشاوره، با دقت و کامل به توصیه‌ها عمل می‌کنند. در همین جلسه اخیر، ایشان تقاضا کردند که جلسات مشاوره‌شان بیشتر باشد. وقتی دلیل را پرسیدم گفتند: هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که که مطالب روان‌شناسی و آموزش‌ها، اینقدر برایشان کاربرد داشته باشد، از همان جلسه اول، مثل این که کسی ایشان را از خواب بیدار کرده باشد، روز جدیدی را شروع کردند و دریچه‌ای به رویشان باز شده است که از زندگی تصاویر دیگری را نشانشان می‌دهد، کیفیت زندگیشان تغییر کرده و در کنار کاهش وزنشان، روابطشان با خانواده و همکاران در مسیر بسیار خوبی افتاده است. احساس می‌کنند، اینجا موقعیتی را برایشان فراهم کرده که می‌توانند هم مشکل اضافه وزن و هم عادات نادرستشان را به طور ریشه‌ای حل کنند.
خیلی خوشحال شدم. آقای ف واقعاً شخص دیگری شده است. این را همه افراد کلینیک متوجه شده‌اند. همه ما وقتی ایشان را می‌بینیم خوشحال می‌شویم و پشتیبانی ایشان برای من و همکارانم بسیار لذت بخش است.

روانشناس سیبیتا

تغییر و کاهش وزن بیشتر بخوانید »

پیام نور

امروز خانم ر که آمدن خیلی خوشحال بودند از نامه‌های روزانه، چون به ایشون یاد داده بود اولویت را خودش قرار بده و محبت و مهربانی را بی‌منت انجام بده.
ایشون قبلاً تمام زندگی‌شان شده بود نگرانی برای فرزند، همسر، خانواده و…
همیشه عادت کرده بودند به درگیر بودن ذهنشان ولی با آموزش‌های گرفته و خواندن نامه‌ها، حالا فهمیده‌اند که باید اولویت را به خود بدهند.
بنابراین حالا در سن ۴۰ سالگی، با داشتن خانه و زندگی و همسر، تصمیم به شرکت در دوره‌های پیام نور گرفته‌اند. آن هم رشته حقوق!
هرچند که مادرشان تو ذوقشان زده بودند ولی همسرشان خوشحال شده بودند که خانم ر اراده‌ای از خودشان نشان داده‌اند.
خوشحالم.
خوشحالم که سیبیتا باعث شده افراد به خود فکر کنند، به خواسته‌هایشان، به آرزوهایی که داشته‌اند و در زندگی و مرور زمان فراموش شده بود.

کارشناس تغذیه سیبیتا

پیام نور بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا
مشترک گاهنامه سیبیتا شو
ایمیلت را وارد کن و دکمه اشتراک را بزن
خواندنی‌ها، دیدنی‌ها و شنیدنی‌های جذاب سیبیتایی
ثبت نامت انجام شد
منتظر شماره‌های بعدی گاهنامه سیبیتا باش