جریان  و شادمانی

آیا می خواهید استاد شادمانی باشید؟

ژاک کراگر، ۱۶ فوریه ۲۰۱۵

سال ها پیش، میهالی مفهوم جریان یا روان شدن را برای  توصیف حالت خاص ذهنی مطرح کرد. در این حالت، فرد به فعالیت های چالش انگیز می پردازد، کار می کند، پیشرفت می کند و در کار خود غرق می شود. مولفه های کلیدی جریان یا روان شدن، فعالیت و فقدان خودآگاهی است. بعد از مدتی میهالی مجددا جریان را این گونه تعریف کرد: زمانی که فرد مشغول به یک کار شدنی است که این کار قابل تمرکز است، هدف مشخصی دارد، بازخورد فوری از آن دریافت می کند، بدون نگرانی پیش می رود و احساس کنترل بر روی آن دارد، احساس می کند در آن غوطه ور شده و گاهی هم زمان را فراموش می کند. شاید فکر کنید این ویژگی ها بسیار زیادند و به همین دلیل تجاربی که جریان را بوجود می آورد نادر باشند.

متخصصان روان شناسی به مطالعه ی موزیسین ها، فیزیکدانان و شطرنج پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که آنها در این فعالیت ها غرق می شوند و بازخورد هم دریافت می کنند و این ها تجاربی هستند که در آن ها جریان وجود دارد.

همان گونه که در نمودار زیر می بینید، محور X دشواری تکلیف و محور Y مهارت های فردی را نشان می دهد. زمانی که مهارت فردی بالا باشد و چالش و دشواری تکلیف نیز وجود داشته باشد، جریان اتفاق می افتد. اگر مهارت بالا باشد و تکلیف یا کار بسیار آسان باشد فرد دچار بی حوصلگی و ملال می شود و اگر مهارت فردی ضعیف و دشواری تکلیف بالا باشد فرد مضطرب می شود.

اکنون می خواهیم بدانیم که چگونه جریان داشتن با شادکامی در ارتباط است. اگر جریان در ارتباط با تخصصی شدن داشته باشد از آن جهت که متخصصان یا حرفه ای ها ضعیف نیستند در ارتباط با شادمانی است . چرا جریان در ارتباط با شادمانی است؟

خود میهالی به نظر می رسید که چندان راضی نباشد از این جهت که تئوری جریان با شادکامی در ارتباط است. میهالی این را مطرح می کند که فقدان خودآگاهی مولفه ی اساسی در جریان است. این به این معناست که فردی در حالت جریان (برای مثال رقصیدن) نمی تواند از وضعیت ذهنی خود گزارشی دهد، از ذهن خود خبر ندارد. بعضی افراد در اوج کار، احساس خود را نمی توانند بیان کنند ولی می دانند احساس خاصی دارند و بعد از مدتی که به آن زمان خود (جریان)  فکر می کنند آنها متوجه می شوند که چه احساسی داشتند . بنابراین؛ جریان مولفه ی شادمانی نیست بلکه دلیل آن است.

راسل باور دارد که فعالانه کارکردن در جهان شادمانی می آورد. در واقع، جریان در دوره هایی از شادمانی روی می دهد.

میهالی سابقا این گونه گفته است که جریان داشتن ذهن را محکم و استوار روی کار نگاه می دارد تا بتواند حداکثر کارایی را داشته باشد برای مثال، مهندسی در وضعیت جریان با مسائل روبه رو می شود، به فکر درآمد حاصل از آن و شهرت نیست بلکه تفکر وی بر حل مشکل است.

اکنون فعالیت های بی شماری وجود دارد که جریان را بوجود می آورند. فعالیت هایی را که می می توانیم  آن ها را انجام دهیم، مهارت های خود را بهبود بخشیم و تخصصی پیدا کنیم که همیشه جای پیشرفت دارد، لیست کنید. آیا اجداد ما که شکارچی بوده اند نیز جریان را تجربه کرده اند؟ آیا آنها شاد بوده اند؟ من تصور می کنم که آیین ها و شکار کردن  جریان را بوجود می آورده است. شاید آنها کار دیگری نیز داشتند مانند لذت بودن!

 

شاید این مطالب را هم بپسندید