وقتی با مراجعینمون صحبت میکنم میبینم خیلیها خوردن را بیدلیل در کنار کارهای دیگرشان انجام میدهند. مثلا دارند کتاب میخونن و واقعاً جسمشان گرسنه نیست ولی خوردنیها کنار دستشونه! یا دارند تلویزیون میبینند ولی عادت کردهاند یه چیزی هم هنگام تماشای تلویزیون بخورند بی آن که واقعا نیاز داشته باشند!
توصیه ما به این افراد اینه که ابتدا هنگامی که میخواهیم سمت خوردنیها برویم از خودمان بپرسیم چرا؟ چرا من میخوام این غذا رو بخورم؟ آیا واقعاً گرسنمه یا از روی عادت یا بیحوصلگی سمت آن میروم؟
سپس یک لیوان آب بخوریم، مرکز گرسنگی و تشنگی هر دو در هیپوتالاموس است. گاهی اوقات ما تشنمونه ولی فکر میکنیم گشنمونه! چه بسا حالت گرسنگی ما با خوردن آب برطرف و یا بهتر شود!
اگر دیدیم نه، واقعا گرسنه هستیم و از روی عادت نیست، حتماً گرسنگی خود را پاسخ دهیم، میتوانیم از میوهجات، مغزدانهها، لبنیات کمچرب و یا سبزیجات استفاده کرده و آهسته بخوریم. سالاد هویج، کلم بروکلی، جوانه گندم، گوجه فرنگی، ساقه کرفس با چاشنی لیمو ترش میتواند بسیار لذیذ باشد.
و اما اگر دیدیم گرسنه نیستیم و فقط از روی عادت و بیحوصلگیه بهتره به جای این که به گرسنگی فکرمان غذای جسممان را بدهیم، اندکی تأمل کنیم، چند بار نفس عمیق بکشیم و با یادداشت احساسات خود، آگاهانهتر نیاز خود را پاسخ بگوییم. مثلا میتوانیم فضا را ترک کرده، پیادهروی کنیم یا موسیقی گوش بدهیم و یا به یک دوست تلفن کنیم و…
مشاور سیبیتا