امروز روزی دیگر است، نه فقط برای من، بلکه برای یکی از مراجعین جدیدمون خانم م.
از روز اول برایتان میگویم:
پنج شنبه پایان ساعت کاری بود.که خانم منشی، خانم م را به اتاق تغذیه جهت اندازهگیری راهنمایی کرد. بعد از انجام اندازهگیری به ایشون گفتم میتوانند بیرون منتظر باشند، تا مشاوره بشوند.
قیافهشان ناراحت و ناامید بود، با بغضی گفتند: “من خیلی راهها رو امتحان کردم و نتیجه نگرفتم و در نهایت رها کردم.”
به ایشان لبخند زدم و گفتم: “پس ارزش موفقیت در این راه را به خوبی خواهید دانست! لطفاً تجربههای تلخ گذشته را فراموش کنید و سیبیتایی شوید.”
سه روز بعد (روز ارزیابی)
ایشان با چهره شاد وارد اتاق تغذیه شدند، از تجربههای سه روزشان گفتند.
گفتند: “خونهمون ویفر زیاد داریم، و من از ترس این که روزی میخوام رژیم بگیرم و نمیتونم ویفر بخورم، مدام میخوردم! اما حالا از کنارشون رد میشم، بدون این که دلم بخواد. چون شما منو مجاز به خوردنشون کردید! خوشحالم!”
لبخند زدم و گفتم: “ما هم خوشحالیم.”
کارشناس تغذیه سیبیتا