تجربه سیبیتایی

برای استفاده بیشتر از سبزیجات دست به ابتکار زدم. اسفناج  را با برنج دم کردم و مزه بسیار جالبی داشت. غذایی تازه و نو به وجود آمد.

خانم الف خ

من خانمی هستم که وارد ۵۱ سالگی شده‌ام و تقریباً بعد از بلوغ با اضافه‌وزن مشکل داشته‌ام که در بعضی سال‌ها این اضافه‌وزن تا ۱۲ کیلو بوده یا کمتر. معمولاً در سنین پایین‌تر با سعی کمتری می‌توان لاغر شد اما از چهل به بعد با وجود تلاش‌هایی که می‌کردم موفق نبودم و به پزشکان مختلفی مراجعه کردم. در یک مراجعه به یک دکتر نسبتاً مشهور در سه ماه توانستم ۱۳ کیلو کم کنم اما چون آموزش‌های خوبی ندیده بودم تمام چربی‌ها دوباره برگشتند. در سالهای بعد باز به دو کار‌شناس تغذیه مراجعه کردم ولی چندان موفق نبودم. به یک دکتر بسیار خوب متخصص طب سوزنی هم مراجعه کردم ولی با وجود رعایت و کم‌خوری و مراجعات مرتب نتیجه‌ای نگرفتم (فقط ۲ کیلو)
از فروردین امسال شروع به رژیم گرفتن کردم (رژیم‌های قبلی که از دکترهای مختلف داشتم) ولی بیشتر از ۳ کیلو کم نکردم. یکی از همکارانم سابقاً به سیبیتا مراجعه کرده بودند و من شاهد کاهش وزن خوب ایشان و ماندگاری آن بودم. راه کلینیک برایم دور بود ولی چون وزنم دیگر پایین نمی‌آمد سعی کردم برنامه‌ام را تنظیم کنم و به کلینیک سیبیتا مراجعه کردم.
در حال حاضر با روند بسیار خوبی کاهش وزن دارم. لباس‌هایی که برایم تنگ شده بودند برایم اندازه می‌شوند. کسانی که مدتی من را ندیده بودند تعجب می‌کنند و به نظرشان جوان‌تر هم می‌رسم. فکر می‌کنم که اگر در سنین جوانی این روشهایی که در سیبیتا به من یاد می‌دهند بلد بودم چقدر راحت‌تر می‌شدم و مطمئناً اصلاً دچار اضافه‌وزن نمی‌‌شدم. الآن هم خدا را شکر می‌کنم که روشی را یاد می‌گیرم که تا پایان عمرم می‌توانم روی این مسئله اضافه‌وزن که برایم خیلی مهم است کنترل داشته باشم و حتی می‌توانم به اطرافیانم و خانواده‌ام توصیه‌های خوبی برای کنترل وزن بدهم.
همه دوستانم اکثراً از این مشکل چاقی آزار کشیده‌اند و می‌دانند کسی که راه مقابله با این دشمن سلامتی و زیبایی را یاد بگیرد چقدر خوشحال می‌شود.

خانم پ ع

تجربه‌ای که از آب خوردن خودم دارم را برایتان می‌نویسم. من قبلاً زیاد آب نمی‌خوردم ولی بعد از این که با سیبیتا آشنا شدم و سیبیتایی غذا خوردم و نوشیدم، برای این که آب بیشتری بخورم و در ضمن لذتبخش هم باشد یک نوآوری انجام دادم که اینجا برایتان توضیح می‌دهم: تکه‌های میوه به عنوان مثال لیموترش یا پرتقال کوچک خونی را شسته و بعد همانطور با پوست ورقه‌ورقه کرده و در کیسه فریزر می‌گذارم  و در فریزر قرار می‌دهم و  بعد مانند تکه‌های یخ استفاده می‌کنم؛ یعنی هر وقت می‌خواهم آب بخورم یک تکه از این میوه‌ها یا از هر دو در لیوان آب می‌اندازم. هم آبم را خنکتر می‌کند و هم طعم خوبی به آن می‌دهد و هم لیوان آبم زیباتر می‌شود و در نتیجه با این روش آب بیشتری هم می‌خورم. شاید در تابستان میوه‌های دیگری هم اضافه کنم مثلاً توت فرنگی یا آلو.

خانم گ ق

از وقتی برنامه سیبیتا را شروع کرده‌ام وقتی هوس شیرینی می‌کنم با شهامت می‌روم و شیرینی می‌خرم و بعد با یک چای خوش‌طعم گیاهی مثلاً نعناع، گل گاوزبان، بابونه یا چای سبز که به صورت تی‌بگ هست، شیرینی دلخواهم را می‌خورم و هوس خودم را فرومی‌نشانم. اگر روز بعد هم دلم خواست یک تکه دیگر را هم با همان روش سیبیتایی می‌خورم و اگر دلم نخواست بقیه آن را به دوستان می‌دهم و به خود می‌گویم اگر دلم خواست باز هم می‌خرم و این کار باعث می‌شود نهایتاً هفته‌ای یک بار یا حتی گاهی وقتها ماهی یک بار شیرینی بخرم. البته همیشه کشمش و توت روی میز ناهارخوری یا میز تلویزیون در دسترس می‌گذارم که اگر هوس شیرینی کردم با آن رفع نیاز کنم و بعد اگر احساس کردم میل شیرینی خوردنم ارضا شد آنوقت برای خرید شیرینی می‌روم.

خانم گ ق

من همیشه فکر می‌کردم که کرفس را می‌شود فقط با غذا یا در سالاد و یا به صورت پخته خورد و به صورت خام و به تنهایی بدمزه است ولی وقتی کرفس و هویج را خرد کردم و به محل کارم بردم و به عنوان میان‌وعده با هم خوردم کشف کردم که کرفس و هویج در کنار هم چه مزه فوق‌العاده‌ای دارد. آن را پیشنهاد می‌کنم.

خانم ب ن

یک پرتقال و یک نارنگی را اول می‌بویم و بعد آنها را می‌بوسم و می‌برم و داخل یک بشقاب می‌چینم، البته با پوست. بعد کم‌کم که می‌خورم هم بوی عطر آن داخل اتاقم می‌پیچد و هم رنگ بسیار زیبایی در کنار هم درست می‌کند.

خانم ش م

از وقتی که روزانه ۸ لیوان آب می‌خورم احساس تشنگی رو حس می‌کنم در صورتی که قبلا فقط در روزهای خیلی گرم یا بعد از فعالیتهای شدید این احساس رو حس می‌کردم ولی حالا هر روز و هر چند ساعت یکبار احساس تشنگی رو حس می‌کنم، احساس تشنگی یعنی نیاز بدن به آب و نوشیدن آب بعد از این حس یعنی به بدنمون اهمیت دادن یعنی برای سلامت بودنمون گام برداشتن و این یک حس بزرگ و خیلی خوبیه که برای سلامتی و برطرف کردن نیازهای بدنمون هشیار باشیم و گامی برداریم و از این به بعد عادتمون بشه که نیازهای دیگر بدنمون رو هم با درست خوردن درک کنیم و برطرف کنیم.

خانم س ک

من نوزده ساله هستم و توانستم در طی سه ماه و دو هفته، هفت کیلو وزن کم کنم و خیلی خوشحالم و توانستم کلی از عادت‌های بدم را کنار بگذارم. وقتی غذا می‌خورم تلویزیون را خاموش می‌کنم. صبحانه‌ام را خوب می‌خورم و دفتر یادداشت‌نویسی‌ام را هر روز می‌نویسم. میان‌وعده‌ها رو منظم می‌خورم و فکر می‌کنم که شادتر از گذشته زندگی می‌کنم.

خانم س پ

از وقتی که در سیبیتا بوده‌ام چه تغییراتی کرده‌ام؟
– هر روز قبل از صبحانه یک لیوان آب می‌خورم.
– صبحانه‌ام را می‌خورم و هر چه کاملتر بخورم بهتر است چون صبحانه مهمترین وعده غذایی من است.
– میان‌وعده صبح را می‌خورم حتی شده یک عدد سیب.
– ناهار را حذف نمی‌کنم و با وجود مشغله‌های زیاد در مدرسه برای خوردن ناهار وقت می‌گذارم.
– غذایم را آرامتر و با توجه بیشتر می‌خورم و بهتر می‌جوم.
– در بین روز تا ساعت چهار باید چهار لیوان آب بخورم پس بطری‌ام را همراه خود دارم و آب می‌خورم.
– میان‌وعده عصر خود را می‌خورم تا دچار گرسنگی شدید و پرخوری شبانه نشوم.
– شامم را سبکتر می‌خورم مثلا حالا که هوا سرد است درست کردن سوپهای مختلف در شب خیلی خوب است.
– خوردن دو لیوان شیر و یک لیوان ماست را در روز فراموش نمی‌کنم خیلی مهم است.
– به ورزش نگاه بهتری پیدا کرده‌ام. ورزش روزانه، حتی ده دقیقه نرمش خیلی به من کمک می‌کند.
– گاهی خواندن نامه‌های روزانه مرا خیلی تحت تاثیر قرار می‌دهد.
– بیشتر مطالعه می‌کنم و به خواندن کتاب‌هایی که از سیبیتا می‌گیرم خیلی علاقه‌مند هستم.
– تماس پشتیبانم با من مرا امیدوار می‌کند و او را دوست دارم.
– می‌توانم به راحتی با روانشناس سیبیتا صحبت کنم.
– احساس می‌کنم در مسیر خوبی قرار گرفته‌ام که هر روز چیزهای تازه یاد می‌گیرم و مشتاق یاد گرفتن بقیه چیزها و مطالبم.
– به امید خدا این موارد در من نهادینه شده است و با تکرار و تمرین آنها تبدیل به عادت‌های خوبی می‌شود که همیشه می‌ماند و به سلامتی من کمک می‌کند. خدا را شکر و سپاس می‌کنم که مرا در مسیر  جدیدی قرار داد.

خانم ب ص

هشت جلسه سیبیتایی سپری شد. من با شرایط متفاوت وارد برنامه سیبیتا شدم. به خاطر جراحی و تعویض مفصل زانو و بیماری رماتیسم مفصلی محدودیت حرکتی در انجام پیاده‌روی و فعالیت های ورزشی داشتم. مهمترین دستاورد سیبیتا برای من افزایش تحرک بود. من روز اولی که اینجا اومدم با 5 دقیقه پیاده‌روی احساس تنگی نفس و تپش قلب می‌کردم و چون این تصور کلیشه ذهنم شده بود که من نمی‌توانم پیاده روی و ورزش کنم، اصلا سمت ورزش نمی‌رفتم.
سیبیتا این محدودیت ذهنی من را شکست و دیدم که می‌توانم روزی 30 دقیقه پیاده‌روی کنم.
حال خوب و آرامش درونی الانم از دستاوردهای سیبیتا است. من نسبت به دوران قبل از سیبیتا آرامش روانی بیشتری پیدا کردم.

دوست عزیز سیبیتایی