درسی که یک سیب به من داد

وقتی بین دو تا کلاسم مجبور بودم بدو بدو از این دانشکده به اون یکی برم، موقع میان‌وعده‌ام بود پس سریع سیبم را درآوردم و شروع به خوردن کردم ولی فقط حواسم به این بود که سریع برسم به کلاس بعدی‌ام. بعد از شروع کلاس بعدی احساس گرسنگی می‌کردم با این که من بارها برای میان‌وعده سیب خورده بودم و کلی هم لذت برده بودم ولی چون این بار اصلاً حواسم به چیزی که می‌خوردم نبود بدنم فکر می‌کرد که هیچی بهش نداده‌ام!
از آن به بعد سعی کردم دیگه هیچ‌وقت با عجله و بی‌تمرکز مخصوصا موقع راه رفتن عجله‌ای چیزی نخورم.

خانم ر ر

پیمایش به بالا
مشترک گاهنامه سیبیتا شو
ایمیلت را وارد کن و دکمه اشتراک را بزن
خواندنی‌ها، دیدنی‌ها و شنیدنی‌های جذاب سیبیتایی
ثبت نامت انجام شد
منتظر شماره‌های بعدی گاهنامه سیبیتا باش