تا قبل از اینکه به سیبیتا بیایم مقدار کمی آب میخوردم و هیچوقت به لذت و اثر آن در بدنم فکر نمیکردم، اما از دو هفته قبل که سیبیتایی شدهام تصمیم گرفتم مقدار بیشتری آب بنوشم و در این مدت کوتاه تغییرات بسیاری کردهام.
شدت افسردگیم تقریبا به صفر رسیده و بسیار شادتر از قبل هستم، دوستان و اطرافیانم برقی را در چشمانم، روشنی و صافی خاصی را در پوستم تشخیص میدهند، به وضوح شادتر از قبل هستم مهمتر اینکه وقت و بیوقت گرسنه نمیشوم!
من برای آب خوردنم برنامه خاصی را اجرا نمیکنم، فقط به این فکر میکنم که آب گواراست، آب سلامتیست، آب زندگیست.
وقتی که آب مینوشم به این فکر میکنم که کدامین نیروی قدرتمند از آمیختن دو گاز هیدروژن و اکسیژن، چنین مایع گوارا و پاکی را برای ما خلق کرده است؟ و آیا بیاحترامی به این نیروی خارقالعاده نیست معجزهای را که برای ما فراهم کرده و بدن ما برای بهتر زیستن و ادامه حیات به آن نیاز دارد، ما از آن استفاده نکنیم؟
وقتی که آب مینوشم فقط به فکر اینکه آبی خورده باشم نیستم! به آن فکر میکنم، آنرا نگاه میکنم و در حین نوشیدن طعم و بویش را حس میکنم.
اگرچه در تعریف آب خواندهایم مادهای است بیرنگ، بیبو و بیطعم! ولی برای من خوشبوترین، خوشطعمترین و معطرترین مایع در دنیاست!
رنگ، بو و طعم زندگی میدهد آب. . .