وعده به وعده

 

وعده به وعده – قسمت بیست و هفتم

مترجم: دکتر فرید ذاکر | مدیر و طراح برنامه سیبیتا

 

وعده به وعده

 

 ورود

من عاشق غذا هستم. فیلم‌های غذایی، رمان‌های غذایی و هر چیز غذایی دیگر…
البته من غذا خوردن را هم دوست دارم اما آنچه واقعا برایم جذابیت دارد، فکر کردن درباره لذت غذاییست که قرار است بخورم.
(بورلی لوری . مولف)
آیا تا به حال صرفا با تجسم لذت غذایی که قرار است بخورید، به وجد آمده‌اید؟ آیا تخیلات غذاییتان فراتر از تجربیات واقعی شما در مورد غذا و خوردن است؟
درست است که قدری هیجان در باره غذا طبیعی است اما احساسات غذایی شدید می‌تواند منجر به عادت‌های غذایی ناسالم یا وسواسی شود. از این رو آگاهانه خوردن به معنای آگاه شدن از هیجانات و تخیلاتی که ممکن است در باره غذا داشته باشید هم هست.
با هوشیاری و آگاهی می‌توانید به لایه‌های عمیق‌تر وجودتان رسوخ کنید و علل نهفته در زیر احساسات خود را بکاوید. مثلا جک کرواک در کتاب کلاسیکش در جاده مکررا از غذاهای دلخواهش در ضمن سیاحت آمریکا یاد می‌کند. وقتی می‌نویسد پای سیب و بستنی خوردم و هر چقدر در ایالت آیوا پیش می‌رفتم پای‌ها بزرگتر و بستنی‌ها پرمایه‌تر می‌شد، خواننده می‌تواند هیجان او را به وضوح حس کند. اما کرواک از این که کدام گرسنگی روحی یا نیاز احساسی، تخیلات و تمایلات او را هدایت می‌کند بی‌خبر است، چیزی که ما باید مورد توجه قرار دهیم و درک کنیم.

 


کدام گرسنگی درونی در پس غذایی که دوست دارید پنهان است؟

 

 

وعده به وعده

 

 انتخاب

اگر در باره‌اش تامل کنید می‌بینید که خوردن به نوعی یک فرآیند تملک است…
گرفتن آنچه از شما نیست و بردن آن به درون محدوده وجود خودتان.
(دون جرارد . یک کاسه)
در باره غذایی که به درون محدوده وجودتان راه می‌دهید چقدر آگاهانه عمل می‌کنید؟ آیا هر چه در مقابلتان گذاشته شود را بدون خوب و بد کردن می‌خورید؟ یا حدود و صغور وجودتان با فهرستی از خوردنی‌ها و نخوردنی‌ها به شدت مراقبت می‌شود؟ یک مثال در این زمینه افرادی هستند که به قند شیر یا لاکتوز حساسیت دارند، آنها بلافاصله در مورد حد و مرزهای ضروری غذایی خبردار می‌شوند.
لحظه‌ای که غذا را در دهان خود می‌گذارید اجازه می‌دهید آن ماده با وجود مرکب از ماده و انرژی شما درآمیزد. این موضوع وقتی اهمیت می‌یابد که بدانید بعضی از غذاهایی که می‌خورید دستکاری ژنتیکی شده‌اند و تعداد چنین غذاهایی رو به فزونیست.
من معتقدم اگر غذایی دستکاری ژنتیکی شده است باید بر روی برچسب اطلاعات آن درج شود، چرا که اثرات درازمدت چنین غذاهایی ناشناخته است. پس دقت کنید و نسبت به حدود و صغور وجود خود آگاه باشید.

 


در این وعده غذایی نسبت به آنچه در دهان می‌گذارید
مسئولانه عمل کنید.

 

 

وعده به وعده

 

 تدارک

دید نزنید، دست نزنید، لب نزنید.
(بیل کازبی . شوی کازبی)
آیا شما فوت و فن آشپزیتان را با دیگران در میان می‌گذارید؟ یا موقع درست کردن غذا هیچکس را به آشپزخانه راه نمی‌دهید؟
من شخصا به این نتیجه رسیده‌ام که در میان گذاشتن دستورات پخت و آماده‌سازی غذا با دیگران روشی برای به کارگیری غذا در جهت عشق و بخشش و مهربانیست. من هیچوقت روزی را که آفریننده پیتزای شیکاگو را ملاقات کردم فراموش نمی‌کنم. و وقتی به او گفتم چقدر ابتکار او را دوست داشته‌ام، دستور پخت خود را همان موقع، همان جا در اختیار من گذاشت و اجازه داد روی یک تکه کاغذ دم دست آن را یادداشت کنم.
اگر تا به حال این کار را نکرده‌اید پیشنهاد می‌کنم همانطور که دستپختتان را در اختیار دیگران قرار می‌دهید نحوه آماده کردن آن را هم در اختیار دیگران قرار دهید. این هم شیوه دیگریست برای عدم وابستگی به غذا.

 


دوستان و عزیزانتان را به آشپزخانه‌تان ببرید
و طرز پخت غذاها را با آنها که علاقه‌مندند در میان بگذارید.

 

 

وعده به وعده

 

 آداب

آرام باش و بدان من با تو هستم، خداوند چنین می‌گوید.
آرام باش و بدان من همان تو هستم. تائو چنین می‌گوید.
(مارتین پالمر . صاحب‌نظر انگلیسی امور مذهبی)
آیا هیچگاه قرار و سکون را در هنگام غذای خود تجربه کرده‌اید؟ آیا در درون خود آرامش باطنی را تجربه کرده‌اید؟ جایی که صدای سرزنش و خجلت و توقعات، خاموش می‌شوند؟ یافتن قرار و سکون از طریق آداب زمان غذا احساس خاصیست که به یگانگی شما با هر لقمه از غذایتان منجر می‌شود. این احساس وحدت و یگانگی چیزیست که به سختی فراموش می‌شود.
این مقام آرامش واقعا وجود دارد. وقتی کنار میز غذایتان می‌نشینید کارتان را با نفس کشیدن‌های آگاهانه شروع کنید. یک نفس بکشید و در ذهن خود بگویید: این نفس را شروع کن. سپس وقتی دارید نفس خود را بیرون می‌دهید بگویید: این نفس را تمام کن. بگذارید این ریتم به جسم شما آرامش ببخشد. شکم خود را با نفسهای حیاتبخش پر کنید. سپس با ریتم آهسته‌ای به نفس کشیدن بپردازید که بتوانید همزمان به خوردن ادامه دهید.
حالا دعای زمان غذایتان را بخوانید(مثلا متن بالای این نوشته یا متن دیگری). دعایی که بیانگر اراده باطنی شما در جهت آرام بودن در حضور عالم معنا در پیرامون و در درون شماست(و در پیرامون و درون غذای شما).

 


آزادی مطلق برخاسته از سکون و آرامش را تجربه کنید.

 

 

وعده به وعده

 

 تناول

هرگز بیشتر از آنچه می‌توانی بلند کنی، نخور.
(خانم پیگی . شخصیت عروسکی)
گاهی وقتها حرص و ولع ما بزرگتر از اشتهای ماست و غذای زیادی در بشقاب خود می‌کشیم. آیا شما همیشه همه غذایی که در بشقابتان است را می‌خورید، حتی اگر بیشتر از نیاز بدنتان باشد؟ رستوران‌ها مخصوصا از این نظر قابل ذکرند و معمولا غذاهای حجیم ارائه می‌دهند. اگر می‌خواهید حجم غذایتان را کم کنید روش پیشنهادی من می‌تواند کمکتان کند:
من هر وقت می‌خواهم کنترل بیشتری روی مقدار غذایم داشته باشم با یک بشقاب خالی شروع می‌کنم. سپس فقط به همان اندازه که می‌خواهم بخورم، از دیس غذا برمی‌دارم و در بشقابم می‌ریزم. وقتی غذایم تمام شد همیشه این انتخاب را دارم که باز هم در بشقابم غذا بکشم.
چه به تنهایی غذا می‌خورید و چه با دیگران، پیشنهاد می‌کنم با یک بشقاب خالی شروع کنید. این کار را با درخواست یک بشقاب اضافه در رستوران هم می‌توانید انجام دهید. به این ترتیب در مورد مقدار غذایی که در بشقابتان است کنترل خواهید داشت و می‌توانید غذای باقیمانده در بشقاب اصلی را هم با خود به منزل ببرید.

 


امروز حجم غذاهایتان را با یک بشقاب اضافی کنترل کنید.

 

 

وعده به وعده

 

 ارتباط

چهره خندان نصف غذاست.
(ضرب‌المثل لیتوانیایی)
آیا شما نسبت به غذایتان حس تملک و انحصارطلبی دارید؟ آیا اگر کسی بخواهد از غذایتان بچشد یا یک لقمه از آن بخورد ناراحت می‌شوید؟ یا با رغبت غذا یا دسرتان را با دیگران تقسیم می‌کنید؟
حس تملک نسبت به غذا داشتن شایع است. وقتی موقع تقسیم غذا می‌شود، خانواده خود را زیر نظر بگیرید. اغلب مواقع احساس تملک با مفهوم کمبود مرتبط است. آیا در دوران رشدتان غذا در خانه شما کم بود؟ حتی وجود رگه‌ای از خست در درون، می‌تواند سبب بی‌میلی نسبت به صرفنظر کردن از غذا و بخشیدن آن به دیگران شود. وقتی این حالت را در خود تشخیص دادید می‌توانید یک تلاش آگاهانه برای نشان دادن گشاده‌دستی انجام دهید.
مثالی می‌آورم. در فیلم تندردل (Thunderheart) یک لحظه پرمعنا هست که یک شمن سیبی به یک مامور پلیس می‌دهد و پلیس یک گاز بزرگ به آن می‌زند. سپس شمن به او اشاره می‌کند که بقیه سیب را به عنوان پیشکشی برای روح، در بشقاب کنار دستش بگذارد.
به هنگام غذای امروز بخشی از غذایتان را به یک همسایه بدهید، یا با تکه‌ای نان به پرنده‌ها غذا بدهید. وقتی نسبت به غذا کمتر احساس تملک داشته باشید در کنار آن بیشتر احساس آرامش خواهید داشت.

 


دقت کنید که چگونه با غذا رابطه مالکانه برقرار می‌کنید.
حال کمی سر این رشته را رها کنید.

 

 

وعده به وعده

 

 عزیمت

پول نمی‌تواند برای تو شادی بخرد. ولی شادی هم نمی‌تواند برایت غذا و خوراکی بخرد.
(ناشناس)
آیا هیچوقت با این فکر از سر غذایی بلند شده‌اید که چون مقدار زیادی غذا خورده‌اید پس جبران پولی که خرج کرده‌اید، شده است؟ قطعا ارزش غذایی که در بشقاب شماست از زوایای مختلفی قابل ارزیابیست. اما اگر اغلب با توجه به مقدار غذایی که در قبال پولتان می‌توانید بخورید غذایتان را ارزشگذاری کنید، ممکن است واقعا به خودتان لطمه بزنید.
یک وسوسه‌ای که ممکن است دچارش شوید این است که تا می‌توانید بخورید تا به نسبت پولتان غذای بیشتری خورده باشید. غذا خوردن در رستوران‌ها و بوفه‌هایی که هر قدر خواستید می‌توانید بخورید از این جنبه می‌تواند مسأله‌ساز باشد. یک وسوسه دیگر این است که چون لازم نیست پول بیشتری بپردازید، تا جایی که می‌توانید غذاهای مختلف را امتحان کنید. در هر صورت پرخوری برای سلامتی احساسی، جسمی و روحی شما سودمند نیست.
وقتی خود را در چنین سناریویی درگیر می‌بینید، هر قدر می‌توانید نفسهای آگاهانه بکشید تا دوباره بر خود مسلط شوید و به عزم و نیت خود که آگاهانه، ماهرانه و سودمندانه خوردن است برگردید.

 


زاویه دید خود را از ارزش مادی غذا
به سمت ارزش آگاهانه خوردن و سودمندی آن تغییر دهید.

 



صفحه قبل               صفحه بعد


پیمایش به بالا
مشترک گاهنامه سیبیتا شو
ایمیلت را وارد کن و دکمه اشتراک را بزن
خواندنی‌ها، دیدنی‌ها و شنیدنی‌های جذاب سیبیتایی
ثبت نامت انجام شد
منتظر شماره‌های بعدی گاهنامه سیبیتا باش