در قرون وسطی گیوتین و آلات شکنجه و تازیانه و زنجیر بود. امروزه وسیله خیلی موثرتری برای شکنجه داریم که اسمش هست ترازوی وزن. (استفن فیلیپس . نویسنده) وقتی به زمان غذایتان نزدیک میشوید آیا نگران وزن و رژیم غذاییتان هستید؟ آیا کالری غذایتان را محاسبه میکنید یا به این فکر میکنید که بعد از غذا خود را وزن کنید؟ اگر اینها صحت دارد پس با دست خود یک دستگاه شکنجه برای خود ساختهاید. پشت این فکرها چیست؟ به ذهنتان توجه کنید. آیا دستورالعملهایی در درونتان دارید که نگرانی و اضطراب و ناامنی را به شما دیکته میکند؟ مثلا بعضی از این دستوالعملها ممکن است به این شکل باشند: اگر من زیبا نباشم کسی دوستم نخواهد داشت. یا: من واقعا دوستداشتنی و جذاب نیستم. یا: من در درونم احساس خلا میکنم و به روشی برای رسیدن به حس خوب و پر کردن این خلا درونی احتیاج دارم. از امروز وقتی میخواهید وارد فضای غذا شوید یک دستورالعمل جدید اتخاذ کنید: من یک انسان شایسته عشقم. یا: من گرانقدر و باارزشم. یا: من به غذا برای رسیدن به آرامش نیاز ندارم چون همین حالا هم کامل و عالیام.
□ هنگام غذای امروز نسبت به دستورالعملهای منفی قدیمیتان آگاه باشید. حال یک دستورالعمل مثبت جدید را تمرین کنید یا از خود ابداع کنید.
انتخاب
همیشه برایم عجیب بوده که مردم میتوانند راجع به آنچه در دهانشان میگذارند بیتوجه و سرسری عمل کنند. (پاملا وندایک پرایس . نویسنده) خوب که فکر کنید درمییابید کمتر موضوعی به اندازه موضوع خوردن، شخصیست. شخصیست به خاطر این که راههای ورودی محدودی به بدن وجود دارد. بنابراین وقتی درباره غذا حرف میزنید وارد یک حریم شخصی میشوید! انتخاب غذا هم میتواند همانقدر شخصی باشد چرا که انتخاب شما در زمانی کوتاه فرو داده میشود. حالا چگونه میتوانید این فرآیند را حتیالامکان دلپذیرتر کنید؟ چگونه میتوانید غذای خود را با عشق و توجه انتخاب کنید؟ اینجا یک راه پیشنهاد میکنیم: با تغییر فصل میتوانید به غذاهایی که بدنتان در هماهنگی با تغغییرات آب و هوایی طلب میکند توجه کنید. با فراهم کردن مواد اولیهای که میدانید خالص و تازه و محصول فصل هستند بین جسمتان و طبیعت هماهنگی و تعادل برقرار کنید. مثلا بعضی از میوههای فصل تابستان شامل کدو، چغندر، گیلاس و هلو است. اگر مطمئن نیستید از فروشنده سبزیجات در محل خود سوال کنید که کدام غذاها فصلی هستند.
□ به شخصی بودن موضوع غذا و این که چگونه این امر میتواند تهیه غذایتان را تحت تاثیر قرار دهد فکر کنید.
تدارک
به آشپزخانه رستوران بروید و با سرآشپز دست بدهید. اگر لاغر بود، در باره آنجا غذا خوردن شک کنید. اگر لاغر و غمگین بود آنجا نمانید. (فرناند پوینت . سرآشپز) برای من شخصا خیلی مهم نیست که سرآشپز رستوران دلخواه شما از نظر جسمی متناسب یا لاغر است. اما چیزی که مرا در خوردن غذای او دودل میکند اخمو و غمگین و عصبی و خشمگین و بدبین بودن اوست. یک لحظه در باره خود فکر کنید. وقتی روحیه خوبی ندارید و عصبی یا افسردهاید چگونه غذا آماده میکنید؟ چون روحیه شما در این که چگونه دنیا را لمس میکنید، حس میکنید، گوش میکنید و تجربه میکنید تاثیرگذار است، انرژی احساسی شما ممکن است با غذایی که آماده میکنید درآمیزد. به آخرین باری که روحیه خیلی خوب یا خیلی بد داشتید فکر کنید. آیا میتوانید غذایی را که در هر یک از این حالات خوردهاید به یاد آورید؟ شاید یک روحیه آشفته، طعم دلپذیر غذای شما را تغییر داده باشد. یا شاید اصلا به طور کلی اشتهایتان را کور کرده باشد. اگر چنین اتفاقی برایتان افتاده است آنقدر هم تعجببرانگیز نیست. سرآشپزی باشید که خوشبینی و امیدواری را همراه با خود به آشپزخانه و غذا میآورد.
□ غذای امروز را با لبخند بپزید.
آداب
آرزوی من این است که در همه اوقات ذهنمان را به سوی ایدههای جدید باز کنیم و از جزماندیشی بپرهیزیم. این که درک خود را از طبیعت یکایک موجودات زنده و ارتباط خود با عالم طبیعت گسترش دهیم. (جین گودل . زیستشناس حیات وحش) شما میتوانید تقریبا هر آداب و آئین و دعا را به نحوی تغییر دهید که یک جنبه خاص از غذا خوردن را تشویق و تقویت کند. مثلا دعای جین گودل میتواند به شما کمک کند ذهنتان را به سوی ایدههای جدید غذایی باز کنید. آیا یه خاطر این که عاشق پاستا یا نان یا گوشت هستید خود را از بعضی منابع مهم غذایی محروم میکنید؟ در این صورت آدابی که بتواند سبب تنوع غذایی شما شود میتواند مفید و سودمند باشد. خوب است بدانید انستیتوی ملی سرطان مصرف پنج واحد میوه و سبزی در روز را توصیه میکند. بنابراین میتوانید یک چنین عبارتی را به دعای زمان غذایتان بیفزایید: باشد که با سبزیجات و میوهجات کافی جسم و روح من متبرک گردد. این کار ضمنا در طول روز به یاد شما میاندازد که میوه و سبزی بیشتری بخورید.
□ آداب زمان غذای شما اجازه خوردن کدام غذاهای مفید را به شما میدهد؟
تناول
حتی یک روز زندگی شرافتمندانه و فکورانه به بیش از صد سال زندگی بینظم و هدف میارزد. (بودا) با توجه به سرمشق بودا یک وعده غذا که آگاهانه خورده شود میارزد به صد وعده غذا که بدون نظم و توجه و آگاهی صرف شود. تمرین مراقبه امروزتان میتواند این باشد که با درنگ و تامل قبل از غذا نظم و دیسیپلین درونی را تمرین کنید. آیا برایتان پیش آمده به یک رستوران غذای مکزیکی رفته باشید و قبل از این که غذای اصلی را بیاورند خودتان را با چیپس سیر کرده باشید؟ دلیلش مشخص است: همه توجه و تمرکز و گرسنگی شما به تنها غذایی که روی میزتان است معطوف میشود یعنی چیپسهای بیچارهای که قصد بلعیدنشان را کردهاید. خوشبختانه میتوانید در هنگام وعدههای غذاییتان بر این مانع غلبه کنید و البته نه با محروم کردن خود از چیپس. راه حلش این است: به خود اجازه دهید هر قدر دلتان میخواهد چیپس بخورید. ولی یک شرط دارد: فقط باید صبر کنید همه غذاهایی که سفارش دادهاید روی میزتان قرار بگیرند. وقتی همه غذایتان سرو شد دیگر چیپسها آنقدر خواستنی به نظر نمیآیند. حالا دیگر خود را از چیزی محروم نمیکنید. فقط با یک دیسیپلین درونی، صبر و درنگ و تامل میکنید.
□ قبل از این که شروع به خوردن کنید صبر کنید تا غذاهای بیشتری روی میز قرار بگیرند.
ارتباط
همچنان که تکهای نان را با هم تقسیم میکنیم، همچنان که کلماتمان را با هم تقسیم میکنیم، زندگی و خاطرات خود را نیز با همدیگر تقسیم میکنیم. (جین مولسکی پز . راهبه پیشین فرانسیسی) غذا خوردن با دیگران یک جور رابطه نزدیک است. به همین خاطر معمولا قدری اضطراب و نگرانی به همراه دارد. اگر غذای نامناسبی سفارش بدهم چه؟ اگر خیلی زیاد یا خیلی کم بخورم چه؟ اگر حرفهایم پیش پا افتاده و بیمزه باشد چه؟ خیلی از این نگرانیها ممکن است موقع غذا خوردن با دیگران برایتان پیش بیاید. اما همیشه میتوانید با آگاهی و حضور ذهن، قصد کنید که خودتان باشید. میتوانید تصمیم بگیرید همچنان که نانتان را با هم تقسیم میکنید بخشی از زندگی و خاطراتتان را هم تقسیم کنید. و بعد دیگر فقط از غذا لذت ببرید. در هر صورت لازم است این واقعیت را بپذیرید: نمیتوانید از قبل پیشبینی کنید دیگران درباره شیوه غذا خوردن شما چه فکر خواهند کرد. توجه داشته باشید که دیگران هم مثل شما مورد نقد و قضاوت قرار میگیرند. برای شخصی مثل بودا هم پیش آمد که راهبان همراهش با او از در مخالفت درآمدند و ترکش کردند! پس قدر دوستانتان را بدانید. و اگر نمیخواهید صحبت کنید همیشه میتوانید به حرفهای بقیه گوش کنید، که حکم هدیهای را دارد که به آنها میدهید.
□ هنگام غذای امروز به نگرانیهایتان توجه کنید. سپس تصمیم بگیرید که با تمام وجود در کنار غذای خود حضور داشته باشید.
عزیمت
من گناه نیست. من چیزی نیست که بخواهید از شرش خلاص شوید. من چیزیست که آمدهاید تا کشفش کنید. (پما چودرون . از همانجا که هستید شروع کنید) آیا برایتان پیش آمده که بعد از غذا از نظر ذهنی یا احساسی خود را سرکوفت کنید؟ در این صورت بیان سرزنشآمیز شما ممکن است چندین شکل مختلف داشته باشد. اول احساس گناه: من نباید آن پرس اضافی را میخوردم. حالت دیگر این که شیوه غذا خوردنتان را به شکل همه یا هیچ ببینید: من هیچوقت نمیتوانم روی خوردنم تسلط پیدا کنم؛ یا من همیشه چاق میمانم. حالت بعد فشار احساسی است که میتواند چنین طنینی داشته باشد: من آنقدر به هم ریختهام که نمیتوانم به یک برنامه غذایی سالم پایبند بمانم. کمی فکر کنید. آیا واقعا قبول دارید که هیچوقت نمیتوانید روی غذا خوردنتان تسلط پیدا کنید یا انتخابهای غذایی سالم داشته باشید؟ پس حالا دست به کار شوید و شروع به شناخت بهتر خودتان کنید، نه با سرزنش خود بلکه با وسعت دادن به افکار بسته و محدودتان در مورد روش غذا خوردنتان. فراموش نکنید هر سکه همیشه روی دیگری هم دارد.