مرا به این سو و آن سو نکشان. من خود میتوانم راهم را بیابم.
(ریتا می براون . نویسنده) هر وعده غذا زمینه احساسی خود را دارد. آیا در زمان عصبانیت، آزردگی یا دلخوری غذا خوردهاید؟ وقتی با خشم و عصبانیت غذا میخورید، خشم و عصبانیت میخورید.
قبل از غذای امروز درباره این داستان تأمل کنید.
دو راهب یکی جوان و یکی سالدیده در تدارک غذای روزانهشان هستند. در راه بازگشت به صومعه زنی را میبینند که در آب رودخانه مجاور میافتد و شروع به دست و پا زدن میکند. راهب پیر بیدرنگ زن را به کنار رودخانه میرساند. دو راهب در سکوت به راهشان ادامه میدهند تا این که راهب جوان دیگر نمیتواند جلوی خشمش را بگیرد.
“تو آن زن را لمس کردی و سوگند راهبانهات را شکستی.”
راهب سالدیده میگوید:”من او را در ساحل رها کردم اما مثل این که تو هنوز او را بر دوشت حمل میکنی.”
□
به احساسات خود توجه کنید
زمانی که قصد خوردن میکنید.
انتخاب
با شرم و خجلتت بستیز
غرورت را به دور افکن و هر اندازه که میتوانی از دیگران بیاموز
این است اساس توفیق در زندگی.
(سِن ریکیو . استاد طریقت چای – قرن شانزدهم) وعدههای غذایی شما نمایانگر مجموعهای از انتخابها هستند. هر انتخاب مثل قدمی است که در یک مسیر خاص برمیدارید. در طول زمان انتخابها و عادتهای مشابه میتواند شما را در طول یک مسیر خیلی به پیش ببرد.
هرچند در نهایت همیشه این آزادی را دارید که مسیر دیگری را انتخاب کنید. شما همیشه آزادید که قدم جدیدی فراتر از عادتهای معمول خود بردارید. به خاطر داشته باشید که سالم خوردن هم یک عادت است و این که تغییر همیشه امکانپذیر است.
امروز کدام قدم کوچک قابل انجام را میتوانید بردارید؟ حتی اگر تصمیم بگیرید یک لقمه از غذایی که فکر میکنید برایتان مفید است بخورید، همین برای امروز کافیست. آن غذا چه میتواند باشد؟ کدام غذاها که حالا در فهرست انتخابهای معمولتان نیستند میتوانند در سلامتی شما نقش داشته باشند؟
□
امروز کدام انتخاب کوچک جدید را
میخواهید آزمایش کنید؟
تدارک
به همه ظروف صومعه چنان بنگر که انگار ظروف مقدس محرابند.
(سَن بندیکت – قانون سن بندیکت) کار آشپزخانه میتواند به عنوان یک بیگاری تلقی شود یا به عنوان طریقی برای رسیدن به پالایش و پاکیزگی درون.
آیا میدانید که بر اساس آئین ذن به راهبهای مبتدی تکالیف آسانتر داده میشود در حالی که به راهبهای باتجربهتر تکالیف سختتر و طاقتفرساتر؟
شاید به این خاطر که استادان ذن میدانند که نوع خاصی از خرد لازم است تا فرد قدر چیزهای ساده و معمولی و پیش پا افتاده را بداند و از آنها بیاموزد.
به افکار خود هنگام کار در آشپزخانه توجه کنید و ببینید آیا میتوانید به حال خود رهایشان کنید و در لحظه زندگی کنید و با فکر آزاد به کارتان بپردازید؟
□
حتی سادهترین کارها را
با توجه انجام دهید.
آداب
بهشت بر ما فرود نمیآید مگر این که دل و جان ما آرامش را در همین امروز بیابد. اینک بهشت!
(فرا جیووانی . معمار ایتالیایی قرن شانزدهم) وقتی به دلایل احساسی یا از روی خستگی غذا میخورید، میتواند نشانه این باشد که در غذا یا حتی زندگیتان به دنبال معنای بزرگتری میگردید. آداب زمان غذا با یادآوری طبیعت و نظم متعالی موجود در زندگی به ما حس خرسندی و رضایت خاطر میدهند.
این مطلب در داستان مردی که به دنبال بهشت بر روی زمین میگشت نمایان است.
او میگفت: “من خیلی به دنبال فرشتهها گشتهام، اما تا به حال حتی یک فرشته هم ندیدهام. خیلی به دنبال معجزه گشتهام اما چیزی که در خور نام خدا باشد ندیدهام.”
اما همسایه این مرد به هر طرف که رو میکرد بهشت را میدید.
“من آواز فرشتهها را در بادی که لابلای گندمزار میوزد میشنوم و معجزه خدا را در سبزی و میوهای که زندگی مرا تداوم میبخشد میبینم.”
□
به معجزه غذا که زندگیتان را تداوم میبخشد
توجه کنید.
تناول
خویشتنداری… میانهروی در خوراک…
و تلاش برای ارتقای معنوی
اینها تمام تعالیم بوداست.
(بودا) آیا هیچوقت غذا خوردن با خویشتنداری و میانهروی را دشوار یافتهاید؟ اگر اینطور است در این وضع تنها نیستید. و لازم است از خود بپرسید خویشتنداری در هنگام غذا چیست؟ میانهروی در خوراک چیست؟
بودا نمونه خوبی است که هم افراط و هم تفریط را در باره غذا تجربه کرد. وقتی شاهزادهای بود بیش از اندازه میخورد و وقتی راه زهد را در پیش گرفت بیش از اندازه امساک میکرد. هیچکدام از این دو شیوه کارساز نبود. تنها وقتی با میانهروی غذا خورد به روشنی درون دست یافت. اینجا بود که بودا دریافت راهی که به رهایی منجر میشود “راه میانه” است.
اولین قدم برای خویشتنداری و میانهروی مراقب خود بودن و شناسایی زمانهایی است که خویشتندار و میانهرو نیستید. وقتی چنین حالتی را تجربه میکنید خود را سرزنش نکنید. بلکه کمی وقت بگذارید و روی نفسهایتان تمرکز کنید. وقتی به آهستگی نفس خود را به درون میکشید به این فکر کنید که دارید “این نفس را به وجود میآورید”. وقتی به آرامی نفس خود را بیرون میدهید به این فکر کنید که دارید “به این نفس خاتمه میدهید”. به همین سادگی میتوانید به موهبت میانهروی و خویشتنداری دست یابید.
□
هرگاه احساس بیقراری و بیحوصلگی کردید
تمرین دم و بازدم انجام دهید.
ارتباط
در دادن است که به دست میآوریم.
(سن فرانسیس آسیزی . یک دعای ساده) هر غذا، هر لقمه یک هدیه است. حتی اگر تنهایید و در تنهایی غذا میخورید، در واقع باز تنها نیستید. یک لحظه به این فکر کنید که چگونه هر وعده غذا شما را به کل جامعه پیوند میدهد.
زمین با سخاوت برکات خود را به ما میبخشد. کشاورزان بذر میکارند و محصول برداشت میکنند. رانندهها غذاها را به فروشگاهها میرسانند. فروشندهها قفسههای خود را میچینند و آماده میکنند.
زنجیره بزرگ بودن و دادن هیچگاه پایان نمییابد. این که بخشی از جامعه و حتی سیارهای هستید که در غذا با هم مرتبط و شریکند از شگفتانگیزترین موهبتهای زندگیست. در یک چشمانداز وسیعتر آیا هر وعده غذا و در واقع هر چیزی که در زندگی داریم یک عطا و بخشش نیست؟ حتی اگر برای امرار معاش کار میکنید و زحمت میکشید، باز این موضوع صادق است؛ چرا که حتی امرار معاش را هم میتوان به چشم یک نعمت و موهبت دید.
□
توجه کنید که هر غذا ما را
با سیاره و اجتماعمان ارتباط میدهد.
عزیمت
بادا که صلح و آرامش با شما باد. با تمام شدن هر وعده غذا، داستان دیگری آغاز میشود. چه حسی بعد از غذا شما را در بر میگیرد؟ آیا خوابآلودید؟ هوشیارید؟ مضطربید؟ احساس گناه دارید؟ دقت کنید که غذاهای مختلف چه تاثیرات متفاوتی بر جسم شما میگذارند. به مرور دستتان میآید که کدام غذاها مرحله بعد از غذای خوشایندتری برای شما رقم میزنند.
این را هم به خاطر داشته باشید که در طول عمر خود هزاران بار غذا میخورید. هیچ غذایی نیست که برایتان کاملترین و بهترین باشد. ولی غذاهای زیادی هستند که میتوانید انتخاب کنید و تغییر و بهبود دهید. غذا و انتخاب امروزتان را بپذیرید. برای آگاهی از احساستان فعلاً همین کافیست.
وقتی نسبت به افکار و نظراتتان در مورد غذایتان آگاه میشوید با هشیاری یک نفس عمیق بکشید. حال بیارامید و با مهر و شفقت به انتخابهای غذایی امروز بنگرید؛ و این مهر و شفقت را تا وعده غذای بعدی تداوم دهید.
□
با غذایی که هماینک خوردهاید
در صلح و آرامش باشید.