یک شروع سیبیتایی
– امروز غذا خوردنم با روزهای دیگه فرق کرده. داشتم به این فکر میکردم که دیگه دغدغۀ این بخور اون نخور ندارم 🙂 احساس خوبی دارم.
– امروز جایی دعوت بودم. اتفاقاً سفره خیلی رنگینی پهن بود. اما با برنامهای که از سیبیتا یاد گرفتم خیلی با لذت و بدون ناراحتی غذا خوردم. احساسم عالی بود چون اصلاً حس سنگین بودن را نداشتم.
– شام را با فکر این که چقدر پیشتر از این در خوردن غذا عجله میکردم شروع کردم. چون همسرم که همیشه به من تذکر میداد آرام غذا بخورم امروز خیلی سریعتر از من غذایش را خورد. احساسم باز آرام بود، بدون تفکر این که چرا شام خوردم و عذاب وجدان نداشتم.
– امروز در موقع خوردن غذا خیلی فکر آسودهای داشتم و با حوصله غذا خوردم. احساس سبکی دارم.
– امروز مرغ و بادمجان با غوره داشتم. غذای مورد علاقهام. با روش کام نصف همیشه غذا خوردم. احساسم این بود که طعم غذا و موادی که میخورم را بهخوبی میفهمم.
اینها قسمتهایی از یادداشتهای هفته اول خانم «س ب» مراجع سیبیتاست. ایشان در این هفته کاهش وزن خیلی خوبی هم داشتند.
یک شروع سیبیتایی بیشتر بخوانید »